1
00:00:16,345 --> 00:00:18,900
فرمانده
2
00:00:19,745 --> 00:00:22,592
فرمانده
3
00:00:23,074 --> 00:00:24,566
چي شده ؟
4
00:00:25,777 --> 00:00:34,074
ارتش متحد بو يه او و هان
در حال عبور از مرز جول بون هستند
5
00:00:34,753 --> 00:00:39,439
ما آن را انجام داديم
ما آن را انجام داديم ! فرمانده
6
00:01:02,505 --> 00:01:05,452
گروه هاي دشمن عقب نشيني کردند
7
00:01:05,453 --> 00:01:12,656
بله ، اين همه تشکر من به شماست
اگر شما جان خودتان را به خطر نمي انداختيد
8
00:01:14,202 --> 00:01:16,622
مردم جول بون مي مردند
9
00:01:17,137 --> 00:01:23,420
کسي مجبور است آن را انجام دهد
10
00:01:28,624 --> 00:01:33,607
من تا اندازه اي موافقم که به شما بگويم
11
00:01:47,462 --> 00:01:49,522
چي شده ؟
12
00:01:51,568 --> 00:01:57,471
من به اجازه شما احتياج دارم
13
00:02:01,378 --> 00:02:06,504
من مي خواهم که به بو يه او کمک کنم
14
00:02:10,247 --> 00:02:12,449
شما مي خواهيد که به يک ايالت دشمن کمک کنيد ؟
15
00:02:12,877 --> 00:02:15,422
شما چه منظوري داريد ؟
16
00:02:16,921 --> 00:02:28,951
ما بايد بپذيريم که بو يه او
دوست دارد ما هر قبيله را مهار کنيم
17
00:02:30,204 --> 00:02:36,476
بو يه او تنها با هان متحد شد تا با
جاه طلبي هايش به پادشاه جيام وا ستم کند
18
00:02:36,477 --> 00:02:45,619
بو يه او مردم خوبي دارد که دارند گرسنگي مي کشند
و پناهندگان زيادي دارد که دارند خانه هاي خود را ترک مي کنند
19
00:02:46,228 --> 00:02:53,629
They are also our fellow descendents
from the tree by the Sacred Altar.
20
00:02:54,054 --> 00:02:59,534
دردهايشان را ناديده مي گيرند
21
00:03:01,770 --> 00:03:06,827
من مي خواهم به مردم جول بون
که در حال مرگ هستند کمک کنم
22
00:03:12,092 --> 00:03:14,981
اگر ما به بو يه او با حسن نيت کمک کنيم
23
00:03:15,138 --> 00:03:23,152
قبيله ها و ملت هايي که در محاصره شرکت
کرده اند به ما ملح مي شوند
24
00:03:26,697 --> 00:03:29,997
من مي فهمم شما چه مي گوييد
25
00:03:29,998 --> 00:03:36,699
اما پادشاه جيام وا مغرورتر از
آن است که پيشنهاد شما را بپذيرد ؟
26
00:03:39,596 --> 00:03:41,602
من در مورد آن مطمئن نيستم
27
00:03:42,132 --> 00:03:49,966
اما ما حداقل بايد سعي کنيم
که به مردم بو يه او کمک کنيم
28
00:03:56,492 --> 00:03:59,427
I know I'm asking for a lot.
29
00:03:59,495 --> 00:04:04,489
به من يک پاسخ بدهيد
30
00:04:09,404 --> 00:04:16,435
من پدرم و رئيس سونگ يانگ
را متقاعد مي کنم
31
00:04:23,518 --> 00:04:29,425
از شما به خاطر اهميت دادن به حرف من متشکرم
32
00:04:46,122 --> 00:04:54,571
من قصد شما را مي دانم
اما نيروهاي ما قصد داشتند بار ديگر به جول بون حمله کنند
33
00:04:55,789 --> 00:05:00,583
وزير چپ
من مي دانم پادشاه جيام وا
34
00:05:01,204 --> 00:05:06,693
او بچه نيست
35
00:05:07,313 --> 00:05:10,698
فرمانده درست مي گويد
36
00:05:11,545 --> 00:05:15,436
شما چه کسي را به عنوان فرستاده مي فرستيد ؟
37
00:05:15,579 --> 00:05:17,631
آنها اخيرا سعي کرده اند که به ما حمله کنند
38
00:05:18,167 --> 00:05:25,029
آنها مي توانستند فرستاده ما را بکشند
39
00:05:35,144 --> 00:05:37,422
من مي روم
40
00:05:41,430 --> 00:05:42,698
ما نمي توانيم به شما اجازه
انجام آن را بدهيم
41
00:05:43,186 --> 00:05:48,568
اگر براي شما اتفاقي بي افتد
جول بون مي تواند به خطر بي افتد
42
00:05:48,897 --> 00:05:52,640
اما ما نمي توانيم به شما
اجازه بدهيم که برويد
43
00:05:53,165 --> 00:06:01,616
شاهزاده داسو حال به شما
با تنفر نگاه مي کند
44
00:06:02,124 --> 00:06:07,688
He might do something
despite King Geum-Wa's will.
45
00:06:08,541 --> 00:06:13,593
من مذاکره کننده بهتري هستم
46
00:06:21,502 --> 00:06:23,404
بانو
47
00:06:23,405 --> 00:06:26,642
چرا شما داوطلب انجام
دادن اين کار خطرناک شديد ؟
48
00:06:27,103 --> 00:06:32,067
داسو احساس بدي نسبت به شما دارد
49
00:06:32,137 --> 00:06:34,513
لطفا نرويد
50
00:06:34,720 --> 00:06:41,614
اگر داسو شما را به عنوان گروگان
نگه دارد ، جول بون به زحمت مي افتد
51
00:06:42,095 --> 00:06:44,559
من مي خواهم که بروم
52
00:06:46,125 --> 00:06:52,700
They won't accept our offer if someone
besides me or General Ju-Mong goes.
53
00:06:53,611 --> 00:06:56,569
مشکلي نيست
54
00:07:01,689 --> 00:07:06,641
گششش ، او خيلي يک دنده است
55
00:07:07,119 --> 00:07:13,654
چه اتفاقي براي بي ريو واون جو مي افتد
اگر اتفاقي براي او بي افتد ؟
56
00:07:13,899 --> 00:07:19,593
برويد و او را متوقف کنيد
57
00:07:20,042 --> 00:07:22,597
شما مي دانيد او چه شخصيتي دارد
58
00:07:22,889 --> 00:07:27,275
او هرگز فکرش عوض نمي شود
59
00:07:44,863 --> 00:07:49,617
من احساس بدي براي شما دارم
60
00:07:50,882 --> 00:07:52,651
نه ، اصلا
61
00:07:53,833 --> 00:07:58,660
من مطمئن هستم که به بهشت مي رسد
62
00:07:59,906 --> 00:08:01,561
هر چيزي تمرين مي خواهد
63
00:08:02,284 --> 00:08:04,436
مشکلي نيست
64
00:08:07,469 --> 00:08:12,580
بله ، آنها منظور شما را مي فهمند
65
00:08:13,096 --> 00:08:16,540
سفر امني داريد
66
00:09:00,247 --> 00:09:01,628
سرورم
67
00:09:02,162 --> 00:09:03,656
موضوع چيه ؟
68
00:09:04,357 --> 00:09:06,600
رئيس سو سه او نو اينجاست
69
00:09:37,156 --> 00:09:40,594
شما چطور اينجا آمديد ؟
70
00:09:42,299 --> 00:09:44,663
شما چرا در بو يه او هستيد ؟
71
00:09:45,814 --> 00:09:50,638
من اينجا هستم تا پيغام فرمانده
جومانگ را به شما بدهم
72
00:09:53,225 --> 00:09:57,517
جنگ تمام نمي شود ، تا وقتي شما اينجا هستيد
73
00:09:57,752 --> 00:10:01,422
شما مي خواهيد که بميريد
74
00:10:02,889 --> 00:10:05,548
من براي آن آماده هستم
75
00:10:05,961 --> 00:10:11,699
جومانگ چه چيزي مي خواهد به سرورم بگويد ؟
76
00:10:12,392 --> 00:10:16,639
من به او خواهم گفت
77
00:10:20,696 --> 00:10:25,412
سربازان ما ديگر دليلي
ندارند که اينجا بمانند
78
00:10:25,413 --> 00:10:28,440
ما مي خواهيم اينجا را ترک کنيم
79
00:10:29,638 --> 00:10:32,418
جلو برويد
80
00:10:33,489 --> 00:10:38,585
من احساس بدي نسبت به
آقاي هوانگ از چانگ آن دارم
81
00:10:40,356 --> 00:10:45,495
من توسط دادگاه سلطنتي تنبيه مي شوم
82
00:10:49,538 --> 00:10:58,668
اتحاد ما بين هان و بو يه او شکسته مي شود
اگر نيروي من ضعيف شود
83
00:11:00,414 --> 00:11:05,453
فهميدم ، من تا آنجا که بتوانم
به شما کمک مي کنم
84
00:11:05,938 --> 00:11:07,614
نگراني نيست
85
00:11:10,816 --> 00:11:13,493
سرورم ، اين داسو است
86
00:11:13,494 --> 00:11:15,428
بيا داخل
87
00:11:25,251 --> 00:11:30,509
سو سه او نو از جول بون اينجا است
تا از شما درخواستي کند
88
00:11:33,957 --> 00:11:35,642
سو سه او نو ؟
89
00:11:36,846 --> 00:11:39,418
چرا ؟
90
00:11:44,491 --> 00:11:49,657
اين را به بانو يو هوا بدهيد وقتي
که من با پادشاه جيام وا حرف مي زنم
91
00:11:51,026 --> 00:11:53,397
به من يک فرصت ديگر بدهيد
92
00:12:00,441 --> 00:12:01,669
بياييد داخل
93
00:12:07,000 --> 00:12:08,615
فرمانده
94
00:12:12,883 --> 00:12:16,581
ممکن است تبريکات من را به
بانو يو هوا بدهيد ؟
95
00:12:17,203 --> 00:12:18,651
نه
96
00:12:19,461 --> 00:12:21,494
من قصد بدي ندارم
97
00:12:21,495 --> 00:12:25,431
فرمانده جومانگ از من خواست تا
تبريکاتش را بدهم
98
00:12:25,432 --> 00:12:27,663
گفتم نه
99
00:12:29,840 --> 00:12:34,634
Then give this to her at least.
100
00:12:36,445 --> 00:12:38,713
آن چيست ؟
101
00:12:39,476 --> 00:12:41,547
آن ابريشم است
102
00:12:41,967 --> 00:12:49,513
فرمانده جومانگ هرگز پسرش را
نديده است
103
00:12:49,557 --> 00:12:58,314
او از بانو يو هوا خواست
که پسرش را با اين ابريشم بپوشاند
104
00:12:58,337 --> 00:13:01,494
شما اگر بخواهيد مي توانيد
آن را بازديد کنيد
105
00:13:06,023 --> 00:13:14,181
لطفا نه نگوييد براي زمان قديم
106
00:13:23,770 --> 00:13:29,589
شما مي خواهيد به ما غذا و تجهيزات پزشکي بدهيد ؟
چرا ؟
107
00:13:31,572 --> 00:13:33,561
ما هيچ قصدي نداريم
108
00:13:34,587 --> 00:13:42,609
فرمانده جومانگ به مردم بو يه او
گرسنگي داده است
109
00:13:42,906 --> 00:13:50,642
That's because he's grateful for
how you've fostered him.
110
00:13:51,656 --> 00:13:57,517
بو يه او و جول بون دليلي
براي خصومت با يکديگر ندارند
111
00:13:59,271 --> 00:14:04,499
لطفا قصد فرمانده جومانگ را
درست بپذيريد
112
00:14:05,605 --> 00:14:12,574
اگر من کمک جومانگ را بپذيرم در حالي که کردم
به او حمله کنم ، مردم به من مي خندند
113
00:14:13,061 --> 00:14:15,642
نه اصلا سرورم
114
00:14:16,176 --> 00:14:21,673
فرمانده جومانگ به من گفت که شما پادشاهي
هستيد که به مردم و رفاه آنها علاقه داريد
115
00:14:22,885 --> 00:14:31,206
اگر شما اين پيشنهاد را بپذيريد
مرد از شما تشکر مي کنند
116
00:14:40,467 --> 00:14:42,663
من در مورد آن فکر مي کنم
117
00:14:46,708 --> 00:14:49,534
من درخواستي از سرورم دارم
118
00:14:52,779 --> 00:14:58,681
لطفا بانو يو هوا و بانو يه سويا
را به جول بون بفرستيد
119
00:15:01,489 --> 00:15:06,552
آيا آن شرط جومانگ است
براي کمک به بو يه او ؟
120
00:15:06,983 --> 00:15:08,494
نه
121
00:15:08,495 --> 00:15:11,489
فرمانده جومانگ هرگز با آن گفتگو نمي کند
122
00:15:11,689 --> 00:15:15,629
من تنها يک درخواست داشتم
123
00:15:17,472 --> 00:15:19,441
برو بيرون
124
00:15:19,859 --> 00:15:20,673
سرورم
125
00:15:21,405 --> 00:15:24,509
گفتم برو بيرون
126
00:15:55,580 --> 00:16:01,450
چرا او براي به خطر انداختن
جان خود بايد به قصر بو يه او بيايد ؟
127
00:16:02,353 --> 00:16:04,798
تا اندازه اي نادرست است
128
00:16:05,558 --> 00:16:06,795
... بله
129
00:16:08,266 --> 00:16:14,108
او بايد براي بانو يو هوا و
بانو يه سويا بيايد
130
00:16:17,279 --> 00:16:22,498
اوضاع در جول بون خوب شده است
131
00:16:22,645 --> 00:16:28,662
حالا جومانگ سعي کرد که بانو يو هوا
و بانو سويا را به جول بون بياورد ؟
132
00:16:28,998 --> 00:16:35,600
من نمي خواهم که در مورد تمام درد هاي فکر
کنم که بو يه او به خاطر جومانگ نحمل مي کند
133
00:16:35,854 --> 00:16:39,220
فکر نکنيد که جومانگ احمق است
134
00:16:39,926 --> 00:16:46,800
من با مادر موافقم
آنجا دليل ديگري براي بودن دارد
135
00:16:51,511 --> 00:16:54,130
سرورم ، فرمانده گارد
سلطنتي اينجاست
136
00:16:54,775 --> 00:16:56,268
به او بگوييد وارد شود
137
00:17:07,015 --> 00:17:10,455
سو سه او نو چه چيزي به سرورم گفت ؟
138
00:17:10,629 --> 00:17:16,028
او پيشنهاد کرد که غذا و تجهيزات
پزشکي به مردم بو يه او بدهند
139
00:17:19,625 --> 00:17:21,807
او پيشنهاد غذا و تجهيزات پزشکي مي کند ؟
140
00:17:21,923 --> 00:17:25,228
آنها مي خواهند چه کار کنند ؟
141
00:17:28,041 --> 00:17:30,210
سرورم چه چيزي گفت ؟
142
00:17:31,318 --> 00:17:34,172
او هنوز پاسخ نداده
143
00:17:55,874 --> 00:18:02,299
پدر ، من فکر نمي کنم شما
پيشنهاد جومانگ را رد کنيد
144
00:18:06,723 --> 00:18:11,085
حتي ما مي توانيم از پيشنهاد جومانگ استفاده کنيم
145
00:18:15,261 --> 00:18:20,156
ما مي توانيم او را زماني که
مذاکره مي کند بکشيم
146
00:18:35,344 --> 00:18:41,036
سرورم بعد از ديدن جومانگ
تصميم خواهد گرفت
147
00:18:41,452 --> 00:18:46,119
به جول بون برويد و جومانگ را به اينجا بياوريد
148
00:18:47,286 --> 00:18:49,088
من نمي توانم آن را انجام بدهم
149
00:18:49,895 --> 00:18:55,160
من چه طور مطمئن باشم که فرمانده جومانگ
سالم به اينجا مي رسد ؟
150
00:18:55,661 --> 00:18:58,188
منظور شما اين است که به سرورم
اطمينان نداريد ؟
151
00:18:59,091 --> 00:19:05,193
واقعا ، آن چيزي ات که من به شما اعتماد ندارم
152
00:19:13,158 --> 00:19:18,076
آنوقت شما مي خواهيد که
سرورم را به جول بون ببريد ؟
153
00:19:18,913 --> 00:19:20,278
نه
154
00:19:21,821 --> 00:19:24,789
اگر سرورم آرزوي ديدن
فرمانده جومانگ را دارد
155
00:19:25,089 --> 00:19:29,057
او بايد آن را در بيرون از مرزهاي
بو يه او در يک منطقه بي طرف انجام دهد
156
00:19:41,009 --> 00:19:43,040
خيله خوب
157
00:19:43,245 --> 00:19:48,280
آنها يکديگر را در روستاي يونگ چان
آنسوي مرز جنوبي بو يه او مي بينند
158
00:19:48,281 --> 00:19:50,146
راضي ؟
159
00:20:07,981 --> 00:20:13,139
مادر ، رئيس سو سه او نو
از جول بون اينجا است
160
00:20:14,174 --> 00:20:15,208
رئيس سو سه او نو ؟
161
00:20:15,870 --> 00:20:17,308
او چه چيزي گفت ؟
162
00:20:18,171 --> 00:20:21,852
او اينجاست تا پيام شوهرم
را به سرورم تحويل دهد
163
00:20:22,095 --> 00:20:25,249
او قبلا با سرورم صحبت کرده
164
00:20:26,371 --> 00:20:30,079
برويد و بفهميد که رئيس سو سه او نو کجاست ؟ -
بله -
165
00:20:48,866 --> 00:20:51,233
آيا بانو يوهوا داخل است ؟
166
00:20:52,821 --> 00:20:54,078
بله
167
00:20:54,794 --> 00:20:56,172
به او بگوييد من اينجا هستم
168
00:20:59,401 --> 00:21:03,076
سرورم
فرمانده گارد سلطنتي اينجا است
169
00:21:03,699 --> 00:21:05,249
به او بگوييد وارد شود
170
00:21:12,893 --> 00:21:14,131
آن چه چيزي است ؟
171
00:21:16,421 --> 00:21:20,072
اين از طرف فرمانده جومانگ است
که توسط رئيس سو سه او نو تحويل داده شد
172
00:21:20,437 --> 00:21:24,237
آن ابريشم است تا براي
سرورم لباس بدوزيد
173
00:21:40,380 --> 00:21:44,189
I'm going to pretend
I didn't deliver this to you.
174
00:21:49,890 --> 00:21:51,203
مادر
175
00:22:03,805 --> 00:22:05,082
مادر
176
00:22:16,947 --> 00:22:18,255
آن چه چيزي است ؟
177
00:22:20,055 --> 00:22:25,067
اين يک نقشه از راهرو
پنهان خارج از قصر بو يه او است
178
00:22:47,906 --> 00:22:50,251
با دقت به حرف هاي من گوش بدهيد
179
00:22:51,589 --> 00:22:53,255
ما در خدمت شما هستيم
180
00:22:53,718 --> 00:23:03,030
سرورم به روستا يونگ چان مي رود
تا با جومانگ مذاکره کند
181
00:23:05,087 --> 00:23:13,179
وظيفه شما محافظت از سرورم است
اما من کار ديگري براي شما دارم
182
00:23:16,773 --> 00:23:21,255
جومانگ ترجيح مي دهد که
مکان مذاکره را تغيير دهد
183
00:23:26,891 --> 00:23:34,070
اين آخرين فرصت ماست
که او را بکشيم
184
00:23:45,992 --> 00:23:47,084
شما آن را بازرسي کرديد ؟
185
00:23:47,590 --> 00:23:48,886
... سرورم
186
00:23:49,361 --> 00:23:50,726
آن چه چيزي است ؟
187
00:23:51,189 --> 00:23:56,155
شاهزاده داسو مي خواهد
شاهزاده جومانگ را بکشد
188
00:24:21,897 --> 00:24:23,876
موضوع چيه ، مادر ؟
189
00:24:23,934 --> 00:24:27,946
داسو سعي دارد جومانگ را بکشد
وقتي که سرورم به ديدار او مي رود
190
00:24:28,131 --> 00:24:31,062
ما بايد از اينجا خارج شويم
و اين اخبار را به او بگوييم
191
00:24:31,514 --> 00:24:33,341
ما به زودي مي رويم
192
00:24:33,434 --> 00:24:35,157
آماده باشيد
193
00:24:35,911 --> 00:24:38,067
فهميدم
194
00:24:47,020 --> 00:24:51,147
من دارم بو يه او را با ارتش هان ترک مي کنم
195
00:24:51,580 --> 00:24:54,693
کمي بيشتر اينجا بمانيد
196
00:24:54,925 --> 00:24:58,056
شما مجبور هستيد بزودي اينجا را ترک کنيد
197
00:24:58,370 --> 00:25:04,018
من سرگرم مراقبت از شما بودم
اما همه چيز متفاوت خواهد بود
198
00:25:04,429 --> 00:25:07,191
من احساس بدي دارم اگر شما دوست داريد برويد
199
00:25:08,091 --> 00:25:16,700
محاصره حالا شکسته شد و
نيروي هان ضعيف شده است
200
00:25:18,156 --> 00:25:21,546
به عنوان سرپرست
من بايد به چانگ آن برگردم
201
00:25:21,696 --> 00:25:26,509
و قضاوت نادرست فرماندار يانگ جيانگ
را به پادشاه گزارش کنم
202
00:25:32,755 --> 00:25:36,184
من شنيدم که پادشاه جيام وا
با جومانگ مذاکره خواهد کرد
203
00:25:36,880 --> 00:25:44,069
اتحاد شکسته خواهد شد اگر
پادشاه جيام وا کوتاه نيايد
204
00:25:44,284 --> 00:25:48,097
اجازه ندهيد آن اتفاق بيافتد
205
00:25:49,428 --> 00:25:54,136
مشکلي نيست ، آن اتفاق نخواهد افتاد
206
00:26:06,630 --> 00:26:14,088
اگر پدر و جومانگ با هم متحد شوند ؟
207
00:26:15,709 --> 00:26:19,095
من شک دارم آن اتفاق بيافتد
208
00:26:20,279 --> 00:26:23,031
آيا داسو قصد دارد پدر را
همراهي کند ؟
209
00:26:23,076 --> 00:26:24,201
بله
210
00:26:25,144 --> 00:26:27,040
من بهتر شدم بعد از متحد شدن با آنها
211
00:26:27,305 --> 00:26:29,139
آماده شويد
212
00:26:29,203 --> 00:26:30,163
بله
213
00:26:47,075 --> 00:26:48,256
من برمي گردم
214
00:26:50,727 --> 00:26:53,909
من خوشحال هستم که شما با اطمينان بر مي گرديد
215
00:26:54,568 --> 00:26:57,142
آن چطور رفت ؟
216
00:26:57,864 --> 00:27:01,212
ما در نيمه راه هستيم
217
00:27:02,027 --> 00:27:06,115
من بايد فرمانده جومانگ را ببينم
و در مورد آن با او بحث کنم
218
00:27:10,600 --> 00:27:12,124
سا يونگ
219
00:27:16,895 --> 00:27:22,984
من ناراحت بودم بعد
از اينکه شما را در خطر ديدم
220
00:27:24,130 --> 00:27:28,488
سرانجام ، من مي توانم در صلح بخوابم
221
00:27:28,661 --> 00:27:31,110
چرا شما مانند يک مرد انجام نمي دهيد ؟
222
00:27:31,111 --> 00:27:34,530
شما چطور مي توانيد يک ملت تاسيس کنيد اگر شما
نگران چيزي هستيد که دوستش داريد ؟
223
00:27:42,183 --> 00:27:43,849
شششششش
224
00:27:43,989 --> 00:27:47,186
من فقط گفتم که در مورد آن ناراحت شدم
225
00:27:50,211 --> 00:27:53,259
او سخت راضي مي شود
226
00:27:58,571 --> 00:28:00,197
نخنديد
227
00:28:06,065 --> 00:28:12,249
پادشاه جيام وا گفت که بعد از
ملاقات با شما تصميم مي گيرد
228
00:28:12,527 --> 00:28:18,960
روستاي يونگ چان بين جول بون
و مرز بو يه او است
229
00:28:21,046 --> 00:28:28,131
او مردد است که پيشنهاد ما را بپذيرد
230
00:28:30,223 --> 00:28:33,304
من سرورم را متقاعد مي کنم
231
00:28:34,058 --> 00:28:37,207
از کمک شما متشکرم
232
00:28:38,755 --> 00:28:40,201
نه اصلا
233
00:28:41,675 --> 00:28:47,108
پادشاه جيام وا صداقت شما را فهميده است
234
00:28:48,587 --> 00:28:57,741
I also gave the secret map to get outside
the palace to Lady Yoo-Hwa and Ye Soya.
235
00:29:03,406 --> 00:29:06,004
آنها به جول بون خواهند آمد
236
00:29:06,687 --> 00:29:09,163
مشکلي نيست
237
00:29:26,998 --> 00:29:29,260
اين مکان مذاکره است
238
00:29:29,702 --> 00:29:33,164
تنها بيست نگهبان سلطنتي
مي توانند اينجا بمانند
239
00:29:33,376 --> 00:29:39,037
هر دو رف نمي توانند ارتش هاي
خود را به روستا بياورند
240
00:29:39,322 --> 00:29:45,103
نارو ، به شکل کمانگير ارتش مي شود
در روستاي يونگ چان
241
00:29:46,387 --> 00:29:47,787
بله سرورم
242
00:30:00,514 --> 00:30:06,156
اين روستاي يونگ چان است ، فرمانده و
پادشاه جيام وا کجا يکديگر را ملاقات مي کنند
243
00:30:07,446 --> 00:30:11,264
تنها بيست نگهبان از فرمانده
محافظت مي کنند
244
00:30:12,851 --> 00:30:21,559
ما بايد منطقه بو يه او را در
صورت توطئه برري کنيم
245
00:30:21,767 --> 00:30:25,175
ماگول و من مکان را
از قبل بررسي کرديم
246
00:30:27,523 --> 00:30:30,078
ماک گاه بايد فرمانده را
از نزديک همراهي کند
247
00:30:30,605 --> 00:30:37,062
اگر کسي سعي کند که به فرمانده آسيب برساند
او خواهد مرد
248
00:30:37,919 --> 00:30:39,037
بله
249
00:30:39,165 --> 00:30:43,284
گششش ، ما سعي مي کنيم که به آنها کمک کنيم
250
00:30:43,319 --> 00:30:45,639
ما نبايد اين را انجام بدهيم
251
00:30:45,709 --> 00:30:49,035
ما داريم از آنها خواهش مي کنيم
که به ما اجازه کمک به آنها را بدهند
252
00:30:49,081 --> 00:30:53,421
بله ، من مي دانم شما چه احساسي داريد
253
00:30:53,536 --> 00:30:56,172
اما آن در جلوي فرمانده نمي گويد
254
00:30:57,421 --> 00:30:59,219
هيه اوپ بو درست مي گويد
255
00:30:59,726 --> 00:31:04,155
در مورد تصميم هاي فرمانده شکايت نکنيد
256
00:31:22,145 --> 00:31:29,005
I also gave the secret map to get outside
the palace to Lady Yoo-Hwa and Ye Soya.
257
00:31:31,789 --> 00:31:34,285
آنها به جول بون خواهند آمد
258
00:31:35,093 --> 00:31:37,255
مشکلي نيست
259
00:31:54,154 --> 00:31:55,239
آيا ما آماده ايم ؟
260
00:31:56,079 --> 00:31:57,231
بله
261
00:32:11,773 --> 00:32:13,265
آن چه چيزي است ؟
262
00:32:13,369 --> 00:32:16,259
ما او ريونگ بانو يو هوا را احضار کرده است
263
00:32:17,525 --> 00:32:19,087
من مي بينم
264
00:32:24,708 --> 00:32:27,000
درست آنجا توقف کنيد
265
00:32:29,628 --> 00:32:32,870
من فراموش کردم که پيشنهاد ها را
بياورم و به ما او ريونگ بدهم
266
00:32:33,009 --> 00:32:37,271
به ما او ريونگ بگوييد منتظر
باشد تا من بروم آنها را بگيرم
267
00:32:38,750 --> 00:32:40,143
بله
268
00:33:02,757 --> 00:33:05,076
آيا شما بيرون سونگ جو هستيد ؟
269
00:33:12,012 --> 00:33:13,220
شما چيزي از من خواستيد ؟
270
00:33:14,542 --> 00:33:17,221
من بايد به اتاق بانو
يو هوا بروم
271
00:33:17,818 --> 00:33:19,213
بله سرورم
272
00:33:37,455 --> 00:33:38,786
آيا او داخل است ؟
273
00:33:38,890 --> 00:33:40,347
نه ، او نيست
274
00:33:40,394 --> 00:33:43,173
او به قصر پيشگويي براي ديدن
ما او ريونگ رفت
275
00:33:46,701 --> 00:33:50,247
او اغلب مشغول دعا کردن بوده است
276
00:33:51,694 --> 00:33:53,477
به قصر پيشگويي مي رويم
277
00:33:53,546 --> 00:33:55,125
بله ، سرورم
278
00:34:08,966 --> 00:34:12,142
چرا شما بدون خبر به اينجا آمديد ؟
279
00:34:12,608 --> 00:34:16,139
من شنيدم که بانو يوهوا
به اينجا آمده تا دعا بکند
280
00:34:17,472 --> 00:34:24,286
آن چيزي است که او گفت
اما او اينجا نيست
281
00:34:38,835 --> 00:34:41,300
احتمالا آنها تا حالا فهميده اند
که ما رفته ايم
282
00:34:41,370 --> 00:34:42,772
برويم
283
00:34:43,096 --> 00:34:44,010
بسيار خوب
284
00:35:21,014 --> 00:35:27,009
سرورم ، ما تمام قصر را گشتيم
اما نتوانستيم آنها را پيدا کنيم
285
00:35:37,801 --> 00:35:39,222
شما چيزي از من خواستيد ، سرورم ؟
286
00:35:40,999 --> 00:35:47,030
من فکر مي کنم بانو يوهوا ،يه سويا
و يوري قصر را ترک کرده اند
287
00:35:51,955 --> 00:35:54,273
بعد از آنها فوري برويد
288
00:35:55,608 --> 00:35:57,332
آنها را بگيريد
289
00:35:58,651 --> 00:35:59,971
بله ، سرورم
290
00:37:39,539 --> 00:37:41,112
اين بو وي يه اوم است
291
00:37:43,153 --> 00:37:44,155
بيا داخل
292
00:37:55,236 --> 00:37:56,164
يک صندلي بياوريد
293
00:38:04,698 --> 00:38:11,213
همانطور که قول دادم ، شما و سالمندانتان زمين دريافت
مي کنيد تا در جول بون ساکن شويد
294
00:38:11,358 --> 00:38:15,148
به آپرا برويد و سالمندانتان را بياوريد
295
00:38:17,327 --> 00:38:19,056
از شما متشکرم
296
00:38:21,018 --> 00:38:26,013
جول بون به خاطر تصميم
شما نجات پيدا کرد
297
00:38:26,094 --> 00:38:29,626
من براي ادامه دادن به
همکاري شما احتياج دارم
298
00:38:29,683 --> 00:38:31,193
کمک من
299
00:38:35,110 --> 00:38:40,146
من به شما با وفاداري
بيشتري خدمت مي کنم
300
00:39:20,758 --> 00:39:22,748
آيا شما خوب هستيد ؟
301
00:39:22,876 --> 00:39:24,215
بله ، مادر
302
00:39:25,847 --> 00:39:28,115
آنجا يک گذرگاه است بعد از
اينکه ما از اين کوه بگذريم
303
00:39:28,184 --> 00:39:31,995
ما مي توانيم يک قايق بگيريم تا توسط
رودخانه بي ريو به جول بون برسيم
304
00:39:32,099 --> 00:39:33,573
من را تحمل کنيد
305
00:39:33,654 --> 00:39:34,614
بله
306
00:40:17,205 --> 00:40:19,143
اين منطقه را با دقت بگرديد
307
00:40:19,334 --> 00:40:20,711
بله
308
00:40:35,782 --> 00:40:37,784
چه چيزي درست نيست ، مادر ؟
309
00:40:39,972 --> 00:40:42,474
اگر با با يکديگر برويم ، همه ما گير مي افتيم
310
00:40:42,845 --> 00:40:47,036
من از سربازان نگهداري مي کنم
شما و يوري بايد به گذرگاه برويد
311
00:40:49,351 --> 00:40:51,133
نه مادر
312
00:40:51,411 --> 00:40:53,935
شما مي دانيد ما در چه موقعيتي هستيم
313
00:40:54,224 --> 00:40:58,709
شما بايد به جومانگ توطئه
داسو را اطلاع دهيد
314
00:40:58,802 --> 00:41:00,052
ما کوتاه و به موقع هستيم
315
00:41:00,110 --> 00:41:02,277
در مورد من نگران نباشيد
فقط برويد
316
00:41:10,357 --> 00:41:13,001
گفتم برويد
317
00:41:13,071 --> 00:41:15,293
شما بايد براي جومانگ زندگي کنيد
318
00:41:15,339 --> 00:41:17,166
عجله کنيد
319
00:41:42,627 --> 00:41:47,972
يوري ، به مادر بزرگت احترام بگذار
320
00:42:15,033 --> 00:42:22,066
مادر ، لطفا خوب از خودتان نگهداري کنيد
321
00:42:37,410 --> 00:42:46,399
يوري ، مانند يک مرد قوي باش
322
00:42:46,596 --> 00:42:48,839
به من قول مي دهيد ؟
323
00:42:48,943 --> 00:42:51,163
بله
324
00:43:21,119 --> 00:43:25,255
I've given you nothing but pain
until the day we depart.
325
00:43:26,859 --> 00:43:31,489
اگر ما يک بار ديگر يکديگر را ديديم بهتر
است با يک لبخند روي صورتهايمان باشد
326
00:43:31,987 --> 00:43:33,264
حالا برويد
327
00:43:36,183 --> 00:43:37,771
... مادر
328
00:43:38,095 --> 00:43:39,614
حالا
329
00:44:41,637 --> 00:44:44,426
آنها بايد هر چه قدر که مي توانند
دور از ارتش بمانند
330
00:44:44,483 --> 00:44:46,103
برويم
331
00:45:08,943 --> 00:45:10,103
آن راه
332
00:45:52,639 --> 00:45:54,103
فقط آن را بالا بگيريد
333
00:45:57,578 --> 00:45:59,721
يه سويا کجاست ؟
334
00:46:00,184 --> 00:46:01,184
من نمي دانم
335
00:46:04,009 --> 00:46:08,057
سرورم شما را نمي بخشد
اگر او را نياوريد
336
00:46:09,763 --> 00:46:11,175
او کجاست ؟
337
00:46:11,244 --> 00:46:13,094
من نمي دانم
338
00:46:32,716 --> 00:46:34,277
او کجا است ؟
339
00:46:36,191 --> 00:46:38,155
من نمي دانم
340
00:46:39,705 --> 00:46:41,919
Let me ask you one last time.
341
00:46:42,255 --> 00:46:44,055
او کجاست ؟
342
00:46:44,368 --> 00:46:45,219
من نمي دانم
343
00:46:57,532 --> 00:47:02,471
فرمانده سونگ جو ، بانو خارج مي گردد
344
00:47:02,900 --> 00:47:06,250
من به دنبال يه سويا ويوري مي گردم
345
00:47:07,180 --> 00:47:09,048
فهميدم
346
00:47:11,916 --> 00:47:14,056
برويم
347
00:48:10,244 --> 00:48:11,818
مادر
348
00:48:11,853 --> 00:48:15,244
مادر
349
00:48:53,495 --> 00:48:55,251
او اينجاست ، سرورم
350
00:49:02,463 --> 00:49:05,067
چرا شما اين را براي من انجام داديد ؟
351
00:49:05,774 --> 00:49:11,868
من به شما و يه سويا با
احترام بيشتري رفتار مي کنم
352
00:49:12,308 --> 00:49:19,206
من به شما گفتم که من سويا و يوري را پيش جومانگ
مي فرستم ، وقتي که زمان آن درست باشد
353
00:49:21,667 --> 00:49:25,081
بعد شما جومانگ را مي کشيد ؟
354
00:49:28,792 --> 00:49:30,451
منظور شما چيست ؟
355
00:49:30,590 --> 00:49:32,997
شما فکر نمي کنيد من مي دانم ؟
356
00:49:33,504 --> 00:49:36,663
جومانگ مي خواست با حسن نيت
به بو يه او کمک کند
357
00:49:36,732 --> 00:49:43,034
but you're using his sincerity to kill him!
358
00:49:43,092 --> 00:49:46,233
شما بايد شرمنده باشيد
359
00:49:47,641 --> 00:49:50,302
چرا کسي بايد چنين توطئه اي انجام دهد ؟
360
00:49:50,372 --> 00:49:54,539
هرگز من به کسي نگفتم که
آن را انجام بدهد
361
00:49:54,597 --> 00:50:01,521
You may not have,
but maybe you've turned a blind eye to it.
362
00:50:01,578 --> 00:50:03,152
بانوي من
363
00:50:04,012 --> 00:50:06,964
شما قبلا هوش خود را ازدست داده ايد
364
00:50:07,427 --> 00:50:12,270
جومانگ با نيروهايش به بو يه او حمله نمي کند
365
00:50:13,322 --> 00:50:19,268
اگر او اين کار را بکند
آنوقت من خودم او را متوقف مي کنم
366
00:50:21,289 --> 00:50:29,188
او با برگرداندن افتخار قديمي جو سه اون
مي خواهد که بو يه او را مطيع خود کند
367
00:50:30,192 --> 00:50:35,678
شما سعي نکرديد که افتخار
قديمي جو سه اون را برگردانيد
368
00:50:35,713 --> 00:50:40,098
چه وقت شما ارتش دامول و هاعه مو سا
را راهنمايي کرديد ؟
369
00:50:40,746 --> 00:50:46,501
چه وقت شما ارتش دامول و هاعه مو سا
را راهنمايي کرديد ؟
370
00:50:47,207 --> 00:50:49,231
خفه شو
371
00:50:51,247 --> 00:50:54,078
من نمي توانم به شما اطمينان بدهم
372
00:50:55,274 --> 00:50:59,064
اگر چه من قادر نيستم جومانگ
را ببينم
373
00:50:59,133 --> 00:51:01,543
من ديگر نمي توانم در کنار شما بمانم
374
00:51:07,259 --> 00:51:09,057
توقف کنيد
375
00:51:28,585 --> 00:51:37,171
I already told you... that I'll make you stay
by my side if it means I have to kill you.
376
00:51:40,487 --> 00:51:47,262
اگر شما برنگرديد ، من شما را خواهم کشت
377
00:51:51,521 --> 00:51:53,998
مرا بکشيد
378
00:51:55,796 --> 00:52:07,936
ممکن است بدنم با شما باشد ، اما
روحم با موساها و جومانگ خواهد بود
379
00:53:21,196 --> 00:53:24,094
... بانوي من
380
00:53:29,168 --> 00:53:32,020
You poor thing...
381
00:54:05,748 --> 00:54:08,228
من متاسفم
382
00:54:10,497 --> 00:54:14,206
بيدار شويد ، بانوي من
383
00:54:16,176 --> 00:54:18,768
من متاسفم
384
00:55:47,685 --> 00:55:48,773
برويد
385
00:56:07,954 --> 00:56:09,216
برويد
386
00:57:18,986 --> 00:57:20,953
آنها را بگيريد
387
00:57:57,423 --> 00:58:00,300
من يک زن مشکوک پيدا کردم
و او را دستگير کردم
388
00:58:05,014 --> 00:58:07,416
What brings you to this mountain?
389
00:58:08,762 --> 00:58:12,550
من پناهنده اي هستم که بو يه او را
به خاطر گرسنگي ترک کردم
390
00:58:15,119 --> 00:58:17,327
اسم شما چيه ؟
391
00:58:20,068 --> 00:58:22,490
اسم من جيام است
392
00:58:25,901 --> 00:58:28,335
پدر بچه کجاست ؟
393
00:58:31,646 --> 00:58:36,474
او زماني که از مرز دفاع مي کرد کشته شد
394
00:58:42,448 --> 00:58:46,489
به او مقداري آب و غذا بدهيد و
او را به هيه اون تو ببريد
395
00:58:46,684 --> 00:58:49,483
اجازه بدهيد بروم
396
00:58:51,243 --> 00:58:53,199
پدر بچه مرده
397
00:58:53,298 --> 00:58:56,466
شما کسي را براي مراقبت از خودتان نداريد
398
00:58:57,075 --> 00:59:00,113
من از حالا مراقب شما دو نفر هستم
399
00:59:00,147 --> 00:59:02,473
اجازه بدهيد بروم
400
00:59:02,974 --> 00:59:05,568
او را به هيه اون تو ببريد
401
00:59:08,042 --> 00:59:09,312
يوري
402
00:59:09,313 --> 00:59:13,306
يوري
403
00:59:14,318 --> 00:59:15,781
برويم
404
00:59:25,423 --> 00:59:29,366
ما آماده ايم که به يونگ چان برويم
405
00:59:29,596 --> 00:59:31,366
برويد
406
00:59:32,094 --> 00:59:33,124
خيله خوب
407
00:59:54,840 --> 00:59:57,154
من برمي گشتم
408
00:59:57,224 --> 01:00:01,394
من اميدوارم شما چيزي را که
مي خواهيد بدست بياوريد
409
01:00:04,324 --> 01:00:07,368
به خوبي به فرمانده کمک کنيد
410
01:00:08,502 --> 01:00:09,369
بله
411
01:00:12,929 --> 01:00:16,311
سفر امني داشته باشيد
412
01:00:35,300 --> 01:00:37,324
! فرمانده
413
01:00:42,992 --> 01:00:44,568
موضوع چيه ؟
414
01:00:52,346 --> 01:00:53,516
... فرمانده
415
01:00:57,221 --> 01:01:04,327
به قبيله يونگ چان نرويد
416
01:01:12,076 --> 01:01:14,496
گفتم ، موضوع چيه ؟
417
01:01:22,433 --> 01:01:34,541
بانو يوهوا و بانو يه سويا ، وقتي که
سعي کردن از بو يه او فرار کنند
418
01:01:50,942 --> 01:01:56,669
کشته شده اند