1 00:00:24,968 --> 00:00:28,767 او را يک ساعت بيرون نگه داريد - بله - 2 00:01:16,569 --> 00:01:22,726 من به شما اين شانس را مي دهم تا يک کار يزرگ براي بو يه او انجام دهيد 3 00:01:25,071 --> 00:01:30,345 به جيه رو برويد و مخفيانه جومانگ را بکشيد 4 00:01:39,041 --> 00:01:45,752 حتي يک ارتش هم نمي تواند جومانگ را بکشد 5 00:01:46,214 --> 00:01:49,570 اگر شما اين کار را انجام بدهيد آنوقت شما به عنوان قهرمان ملي شناخته خواهيد شد 6 00:01:49,674 --> 00:01:55,116 تمام خانواده شما اشرافزاده خواهند بود 7 00:01:57,158 --> 00:02:04,914 من تا شما برگرديد از خانواده شما محافظت خواهم کرد 8 00:02:04,984 --> 00:02:12,062 اگر شما برنگرديد خانوادتان در خطر هستند 9 00:04:07,058 --> 00:04:08,802 .... فرمانده 10 00:04:11,016 --> 00:04:13,002 .... فرمانده 11 00:04:53,884 --> 00:04:57,821 شما در اين ساعت اينجا چکار مي کنيد ؟ 12 00:04:58,922 --> 00:05:03,826 گروه ما در " هنگ اين " بازداشت است 13 00:05:03,862 --> 00:05:08,730 مدير کشته شده است 14 00:05:10,278 --> 00:05:14,937 هنگ اين يک رابطه دوستانه با جيه رو برقرار کرده است 15 00:05:15,640 --> 00:05:17,940 چه اتفاقي افتاده ؟ 16 00:05:18,062 --> 00:05:21,256 نيروهاي متحد هان و بو يه او هنگ اين را تحت فشار دارند 17 00:05:21,313 --> 00:05:24,847 تجارت با جول بون را متوقف کنيد 18 00:05:24,848 --> 00:05:29,843 نيروهاي متحد مدير را کشتند 19 00:05:35,341 --> 00:05:38,915 هان و بو يه او با يکديگر متحد شدند 20 00:05:38,996 --> 00:05:44,792 ، حتي قبيله هاي ديگر و ملتها 21 00:05:44,850 --> 00:05:47,628 ، به خاطر فشاري که هان و بو يه او 22 00:05:47,684 --> 00:05:52,807 دارند مي آورند تا تجارت با جول بون را متوقف کنند 23 00:06:10,587 --> 00:06:12,785 خوش آمديد 24 00:06:25,501 --> 00:06:28,843 رئيس ها خيلي خشمگين هستند 25 00:06:29,426 --> 00:06:36,812 من اميدوارم به اين خاطر اتحاد با جول بون از بين نرود 26 00:07:07,492 --> 00:07:13,517 قبيله مالگال تصميم گرفته است تجارت اسب را به گوآنا متوقف کند 27 00:07:13,540 --> 00:07:17,019 اوکي جه او جنوبي هم تصميم گرفته است که تجارت با ما را متوقف کند 28 00:07:17,054 --> 00:07:20,931 ما چند قبيله را بيشتر نمي شناسيم 29 00:07:20,932 --> 00:07:27,165 و دولت ها به هان و بو يه او فشار مي آورند 30 00:07:30,255 --> 00:07:36,881 آنها از ترس هان و بو يه او يک ممنوعيت اعمال مي کنند 31 00:07:36,916 --> 00:07:42,951 اما آنها با ما تجارت مي کنند اگر ما نمک گوسان را استفاده کنيم 32 00:07:45,492 --> 00:07:49,409 من اين موضوع را در دست خواهم گرفت 33 00:07:50,231 --> 00:07:52,464 نگراني نيست 34 00:07:53,483 --> 00:08:01,720 شما مجبور هستيد که از ساه سان بگذريد اگر بخواهيد که نمک گوسان را بياوريد 35 00:08:01,840 --> 00:08:07,499 من مي دانم ، حتي ساه سان هم يک ممنوعيت اعمال کرده است 36 00:08:07,569 --> 00:08:12,941 شما نمي توانيد نمک بياوريد اگر جاده اي که به گوسان مي رود مسدود شده باشد 37 00:08:17,922 --> 00:08:26,986 من مي دانم به خاطر قحطي زيادي که حالا است بي ريو در بحران است 38 00:08:27,148 --> 00:08:34,893 حتي آنجا علائمي از طاعون اخير هست 39 00:08:35,608 --> 00:08:38,591 اوکي جه او در جنوب تجارت پزشکي را متوقف کرده است 40 00:08:38,625 --> 00:08:44,584 اگر آنجا طاعون باشد تعداد زيادي از مردم جول بون به اين صورت خواهند مرد 41 00:08:44,642 --> 00:08:50,170 مردم ميميرند اگر ما نتوانيم غذايي بياوريم 42 00:08:57,126 --> 00:09:07,826 شما قول نداديد که عليه هان بايستيد و تمام مشکلات را حل کنيد ؟ 43 00:09:08,840 --> 00:09:15,504 جول بون خواهد مرد اگر شما غذايي نياوريد 44 00:09:15,573 --> 00:09:23,633 اگر شما اين موضوع را سريع حل نکنيد ، ما يک تصميم مي گيريم که شما دوست نداريد 45 00:09:23,680 --> 00:09:27,637 من با رئيس سونگ يانگ موافق مي باشم 46 00:09:56,483 --> 00:09:58,230 شما آن را بازرسي کرديد ؟ 47 00:09:58,277 --> 00:10:04,860 آنها تجارت غذا را با ما متوقف کردند 48 00:10:14,092 --> 00:10:16,962 پناهندگان بيشتري به جول بون مي روند 49 00:10:16,997 --> 00:10:23,473 ما از گذشته غذاي زيادي نداريم 50 00:10:23,531 --> 00:10:30,845 اتحاد جول بون در خطر خواهد بود اگر ما نتوانيم غذايي جمع آوري کنيم 51 00:10:35,792 --> 00:10:39,956 آيا آنجا راهي هست که منطقه ممنوعه را دور بزند ؟ 52 00:11:04,821 --> 00:11:09,684 اين فرستادگان از ديگر مناطق هستند و 53 00:11:09,719 --> 00:11:15,115 قبيله هاي آن تصميم گرفته اند که تجارت با جول بون را متوقف کنند 54 00:11:19,349 --> 00:11:28,807 ، اوکي جه او ، آپرو ، سا شين ، هنگ اين ، سان بي هاک سون ، مالگال ، ساه سان ، يوانگ بيک 55 00:11:31,539 --> 00:11:37,378 مااو چطور؟ 56 00:11:37,482 --> 00:11:42,326 آنها لجباز هستند 57 00:11:42,384 --> 00:11:43,951 فرمانده هاک چي 58 00:11:45,379 --> 00:11:47,018 بله ، سرورم 59 00:11:47,064 --> 00:11:51,568 ارتش را براي فشار به قبيله مااو ببريد 60 00:11:51,614 --> 00:11:59,903 اگر آنها هنوز رئيس را نکشته باشند 61 00:12:03,283 --> 00:12:06,418 بله ، سرورم 62 00:12:06,696 --> 00:12:15,232 اگر قبيله ها و ملت ها طرف جيام وا نباشند من خواهم مرد 63 00:12:15,279 --> 00:12:24,892 کشوري که با جول بون تجارت مي کند اول مورد حمله قرار گرفته 64 00:12:24,927 --> 00:12:31,869 توسط نيروهاي متحد هان و بو يه او 65 00:12:47,959 --> 00:12:54,990 آن تنها يک موضوع زماني است قبل از اينکه جول بون سقوط کند 66 00:12:56,492 --> 00:13:02,859 من درخواست کردم که يک ممنوعيت در جول بون اعمال کنيم تا به اين ترتيب زمان را بخريم 67 00:13:02,929 --> 00:13:07,844 من مواد مصرفي را براي جنگ بو يه او وهيه اون تو تهيه مي کنم 68 00:13:07,984 --> 00:13:12,358 تا وقتي در جول بون شورش است ما بايد شرايط را در دست بگيريم 69 00:13:12,381 --> 00:13:15,823 و جنگ را ادامه دهيم و به جول بون حمله کنيم 70 00:13:15,834 --> 00:13:17,875 بسيار خوب 71 00:13:18,016 --> 00:13:25,759 من يک پيام به چانگ آن مي فرستم تا شرايطي درخواست کنم 72 00:13:29,865 --> 00:13:36,171 شما بايد به سال لان براي کمکش اعتبار بدهيد 73 00:13:36,172 --> 00:13:41,167 در شکل گيري يک اتحاد بين بو يه او و هان 74 00:13:42,380 --> 00:13:50,744 او من را با يک نامه فرستاد و گفت که نيروهاي شما را متحد کنم 75 00:13:51,530 --> 00:13:53,849 من مي دانم 76 00:13:54,758 --> 00:13:57,723 بانوي من ، متشکرم 77 00:13:57,769 --> 00:14:07,759 من مطمئن هستم که مي توانم هر کاري را انجام دهم وبه شما کمک کنم در برگشتن نيروهايتان 78 00:14:21,128 --> 00:14:23,592 اخباري از بو به او نو ؟ 79 00:14:23,673 --> 00:14:24,980 نه 80 00:14:27,180 --> 00:14:31,297 از جاسوسي که در جول بون است بپرسيد چه چيزي را بررسي مي کند 81 00:14:31,436 --> 00:14:32,994 بله ، عاليجناب 82 00:14:45,975 --> 00:14:47,807 شما خوب هستيد ؟ 83 00:14:51,630 --> 00:14:54,749 من از طرف شاهزاده داسو آمده ام 84 00:15:02,686 --> 00:15:05,956 چرا شما هنوز جومانگ را نکشتيد ؟ 85 00:15:06,227 --> 00:15:10,797 شاهزاده داسو از شما مي خواهد که سريع عمل کنيد 86 00:15:13,869 --> 00:15:16,805 آيا شما حالا يک سرباز در جول بون هستيد ؟ 87 00:15:17,773 --> 00:15:23,343 من در خواست کرده ام که به فرمانده جومانگ نزديکتر بشوم 88 00:15:23,494 --> 00:15:28,019 فرمانده جومانگ من را مامور اداره مرکزي گاريسون کرده اند 89 00:15:28,054 --> 00:15:30,817 من فکر مي کنم مي توانم او را به زودي بکشم 90 00:15:39,340 --> 00:15:43,893 خانواده خود را در قصر بو يه او به خاطر بياوريد 91 00:16:00,130 --> 00:16:04,744 صبر کنيد 92 00:16:06,956 --> 00:16:09,132 شما مي توانيد وقتتان را بگيريد 93 00:16:09,178 --> 00:16:11,360 به حد کافي آنجا براي هرکس است 94 00:16:11,406 --> 00:16:14,372 ايستادن داخل خط 95 00:16:14,546 --> 00:16:16,960 برويد داخل خط بايستيد 96 00:16:16,999 --> 00:16:20,767 نرويد 97 00:16:22,116 --> 00:16:23,927 هي 98 00:16:25,090 --> 00:16:30,296 برويد بالاي آنجا 99 00:16:30,423 --> 00:16:33,773 شما به چه چيزي فکر مي کنيد که انجام بدهيد ؟ 100 00:16:34,985 --> 00:16:37,987 اي بدبخت ! شما به چه چيزي فکر مي کنيد که انجام بدهيد ؟ 101 00:16:37,988 --> 00:16:40,889 برويد بالاي آنجا 102 00:16:42,960 --> 00:16:48,898 ما بايد شما را به زندان بياندازيم 103 00:16:48,932 --> 00:16:52,960 شما چه ضربه اي به ما زديد ؟ 104 00:16:54,009 --> 00:16:57,341 آه .. اي بدبخت 105 00:17:00,466 --> 00:17:05,086 هي ، اين پودر گل کدو است 106 00:17:05,132 --> 00:17:10,908 اي بدبخت ، تو نمي دانستي که اين سم مي تواند با چيز ديگري آسياب شود ؟ 107 00:17:11,577 --> 00:17:14,794 چقدر وحشتناک 108 00:17:14,829 --> 00:17:17,907 او تنها يک دزد است 109 00:17:17,942 --> 00:17:20,986 او را خارج از جيه رو بزنيد 110 00:17:21,963 --> 00:17:24,893 با رهبران در مورد آن راه حرفي نزنيد 111 00:17:25,055 --> 00:17:26,013 فرمانده ؟ 112 00:17:26,048 --> 00:17:31,003 هي ! آنها يک گروه از راهزنها هستند 113 00:17:31,026 --> 00:17:32,741 ما بايد آنها را محاصره کنيم 114 00:17:32,742 --> 00:17:34,141 نگهبان ها 115 00:17:34,176 --> 00:17:36,607 اين بچه ها را ببنديد 116 00:17:36,619 --> 00:17:38,009 صبر کنيد 117 00:17:39,574 --> 00:17:42,918 آيا او فرمانده شماست ؟ 118 00:17:43,168 --> 00:17:44,817 بله 119 00:17:47,825 --> 00:17:53,269 شما از امروز بايد براي من کار بکنيد 120 00:17:53,339 --> 00:17:54,988 همين طور شما ها 121 00:17:55,798 --> 00:17:57,581 مو پال مو 122 00:17:57,685 --> 00:18:00,956 آنها تنها بچه هاي کوچک هستند 123 00:18:00,979 --> 00:18:02,646 فقط به آنها اجازه بديد بروند 124 00:18:02,669 --> 00:18:04,865 به دنبال من بياييد 125 00:18:05,754 --> 00:18:09,160 به دنبال من بياييد 126 00:18:09,241 --> 00:18:12,647 چي ؟ 127 00:18:12,705 --> 00:18:16,524 آنجا روي آن خط بشين 128 00:18:21,959 --> 00:18:29,591 تو ... تو در استفاده از پودر گل کدو استعداد داري 129 00:18:30,630 --> 00:18:35,664 به کارگاه من بياييد و سلاح خود را بسازيد 130 00:18:35,710 --> 00:18:38,626 ساخت سلاح حالا براي شما ممکن است 131 00:18:38,732 --> 00:18:45,397 اما اين يکبار فرمانده جومانگ همه نيرو ها را دارد 132 00:18:45,444 --> 00:18:53,187 ما سعي مي کنيم که ابزار کشاورزي را استفاده کنيم 133 00:18:53,326 --> 00:19:00,923 من ، موپال مو ، ممکن است براي شما سلاح بسازم 134 00:19:00,992 --> 00:19:12,883 اما يکروز من ابزار کشاورزي مي سازم تا محصول زيادي براي ملت جديد فرمانده جومانگ توليد کنم 135 00:19:15,379 --> 00:19:18,167 شما هم در کارگاه زيرزميني من کار مي کنيد ؟ 136 00:19:25,202 --> 00:19:26,267 بله 137 00:19:28,523 --> 00:19:30,386 خوبه 138 00:19:30,456 --> 00:19:33,707 پس من در داخل ادامه مي دهم 139 00:19:39,051 --> 00:19:43,051 فرمانده ، ما قبلا شرايط را به پناهندگان گفته ايم 140 00:19:43,109 --> 00:19:47,012 ما احتياج داريم تا سريع غذا بيابيم 141 00:19:47,104 --> 00:19:54,012 اگر ما نتوانيم يک راه براي تجارت بيابيم وحدت جول بون در خطر خواهد بود 142 00:19:54,093 --> 00:19:59,404 سونگ يانگ عليه شما شورش مي کند اگر ما نتوانيم يک راه براي تحريم بيابيم 143 00:20:07,021 --> 00:20:11,747 برويد بيرون نيروهاي متحد بو يه او و هان را پاک کنيد 144 00:20:11,805 --> 00:20:16,426 درسته ، ما نمي توانيم تا حد مرگ گرسنگي بکشيم 145 00:20:16,715 --> 00:20:18,858 ما حتي يک مسير هم نداريم 146 00:20:18,916 --> 00:20:25,041 ما نمي توانيم بدون شرايط بجنگيم 147 00:20:25,111 --> 00:20:28,303 حتي در جول بون هم علايمي از طاعون است 148 00:20:28,304 --> 00:20:30,430 ما نمي توانيم ارتش را خارج کنيم 149 00:20:36,031 --> 00:20:41,551 ما بايد نمک گوسان را سريع بياوريم 150 00:20:41,620 --> 00:20:48,591 يک پيام به " با مانگ " بفرستيد اگر او مي تواند نمک بياورد 151 00:20:48,938 --> 00:20:50,288 بله 152 00:20:50,326 --> 00:20:53,599 من مي روم 153 00:21:05,634 --> 00:21:09,430 شما راجع به ممنوعيت شنيده ايد ؟ 154 00:21:09,592 --> 00:21:12,265 بله ، آن چيزي است که آنها مي گويند 155 00:21:12,590 --> 00:21:17,393 اما ما در يک وضع مشکل نيستيم ؟ 156 00:21:17,555 --> 00:21:21,246 نبايد ما فقط به فرمانده جومانگ اطمينان کنيم ؟ 157 00:21:31,552 --> 00:21:33,658 شما سخت کار مي کنيد 158 00:21:33,833 --> 00:21:37,432 شما داريد چکار مي کنيد ؟ شما نبايد خوابيده باشيد ؟ 159 00:21:37,548 --> 00:21:42,026 فرمانده ، ما راجع به يک تحريم بزرگ در جول بون شنيده ايم 160 00:21:42,084 --> 00:21:46,320 اما ، فرمانده ، ما به شما اعتماد داريم 161 00:21:52,869 --> 00:21:57,802 آيا نام پسر شما که در سان چان متولد شده سان چان است ؟ 162 00:21:57,882 --> 00:22:01,423 بله ، و او بچه دوم را در راه دارد 163 00:22:01,504 --> 00:22:06,329 او واقعا استعداد خوبي در بچه دار شدن دارد 164 00:22:07,545 --> 00:22:10,103 من اسم بچه دومتان را انتخاب مي کنم 165 00:22:10,172 --> 00:22:12,730 وقتي که به دنيا آمد 166 00:22:12,811 --> 00:22:14,743 بله ، فرمانده 167 00:22:19,869 --> 00:22:26,198 شما خيلي زياد انجام مي دهيد من شانسي براي شناخت شما ندارم 168 00:22:26,291 --> 00:22:28,333 آيا شما ازدواج کرده ايد ؟ 169 00:22:29,049 --> 00:22:30,235 نه هنوز 170 00:22:30,322 --> 00:22:35,749 نگران چه چيزي هستيد ؟ شما هم زيبا هستيد و هم خيلي بلند 171 00:22:35,807 --> 00:22:40,856 اما من اينجا براي مان چان نگرانم اگر او زود ازدواج نکند کفش هاي قديميش خواهند شکست 172 00:22:40,894 --> 00:22:45,257 فرمانده ، مي توانيد او را به کسي معرفي کنيد ؟ 173 00:22:47,108 --> 00:22:48,590 البته 174 00:22:49,180 --> 00:22:52,430 اگر منيک شخص خوب بيابم آن را به شما معرفي مي کنم 175 00:22:56,816 --> 00:22:58,725 لطفا اين کار را خوب انجام بدهيد 176 00:23:14,067 --> 00:23:17,412 آيا فرمانده جومانگ واقعا اسم پسرتان را انتخاب کرد ؟ 177 00:23:17,551 --> 00:23:24,326 بله ، او نام بچه ها را وقتي که در سان چان بوديم انتخاب کرد 178 00:23:24,481 --> 00:23:31,435 زماني که مشکل حل شود فرمانده مي تواند به بچه ها کمک کند 179 00:23:31,528 --> 00:23:36,244 ارتش دامول آماده است تاجان خود را براي فرمانده فدا کند وقتي که نياز به کمک داشته باشد 180 00:23:52,486 --> 00:23:55,634 جاسوسي که به جيه رو فرستاده بوديم برگشته است 181 00:23:56,837 --> 00:23:58,613 واقعا ؟ 182 00:23:58,777 --> 00:24:00,614 بله ، عاليجناب 183 00:24:12,594 --> 00:24:15,007 گزارش به عاليجناب 184 00:24:15,181 --> 00:24:18,664 بو به اونو هنوز جومانگ را نکشته است 185 00:24:18,722 --> 00:24:22,700 اما او توسط جومانگ تاييد شده و در نزديک او قرار گرفته 186 00:24:22,916 --> 00:24:25,636 او به زودي اين کار را مي کند 187 00:24:28,088 --> 00:24:30,607 اوضاع در جول بون چطور است ؟ 188 00:24:30,608 --> 00:24:34,604 به خاطر ممنوعيت در شورش است 189 00:24:34,862 --> 00:24:37,785 رئيس ها دارند سعي مي کنند که در ملاقات يک راه حل بيابند 190 00:24:37,786 --> 00:24:41,555 اما نمي تواند با هر چيزي بيايد 191 00:24:41,556 --> 00:24:51,765 حتي در بي ريو به خاطر فاجعه اخير علائم طاعون ديده شده 192 00:24:52,246 --> 00:24:53,757 واقعا ؟ 193 00:24:55,604 --> 00:25:01,227 به بي ريو رخنه کنيد و شايعه کنيد که طاعون از بهشت آمده است 194 00:25:01,332 --> 00:25:05,310 چون جومانگ به بو يه او خيانت کرده است 195 00:25:05,414 --> 00:25:06,861 بله 196 00:25:10,378 --> 00:25:11,711 نا رو 197 00:25:11,993 --> 00:25:13,684 بله ، عاليجناب 198 00:25:14,034 --> 00:25:18,780 جومانگ همه چيز را انجام مي دهد او مي تواند همه چيز را توقيف کند 199 00:25:19,624 --> 00:25:23,788 او چيزي ندارد بجز اين که به نمک گوسان وابستگي دارد 200 00:25:24,842 --> 00:25:30,419 تمام راه ها را ببنديد تا نمک گوسان به جول بون نرسد 201 00:25:30,604 --> 00:25:31,518 بله 202 00:26:23,788 --> 00:26:26,586 حمله 203 00:27:37,595 --> 00:27:38,788 فرمانده 204 00:27:42,671 --> 00:27:44,920 چه اتفاقي افتاده ؟ 205 00:27:44,955 --> 00:27:47,350 ما سعي کرديم که کارمان را در طي شب به صورت مخفي انجام دهيم 206 00:27:47,373 --> 00:27:51,545 اما نيروهاي متحد هان و بو يه او قبلا در کمين ما بودند 207 00:27:51,546 --> 00:27:56,538 بامانگ کشته شد و گروهش نابود شد 208 00:28:02,266 --> 00:28:10,527 من پنهاني يک قاصد به اوکي جه او و هنگ اين فرستادم 209 00:28:10,697 --> 00:28:13,633 اما هرو آنها جوابي ندادند 210 00:28:13,758 --> 00:28:18,259 نيروهاي متحد هان و بو يه او قبلا در اوکي جه او و هنگ اين اقامت داشتند 211 00:28:18,398 --> 00:28:23,566 شما مي گوييد آنجا جايي نيست که ما بتوانيم غذا و نمک به دست بياوريم ؟ 212 00:28:42,730 --> 00:28:53,626 تنها راهي که مي شود از غذا ها محافظت کرد اين است که آنها را از جنوب بياوريم 213 00:28:54,672 --> 00:29:00,140 من مي دانم که جنوب به خاطر آب و هواي خوب و خاک غني غلات خوبي دارد 214 00:29:00,164 --> 00:29:03,578 اما آنها دها هزاراز لي دور هستند 215 00:29:03,615 --> 00:29:06,492 ما چطور مي خواهيم براي آنها به اينجا بياوريم ؟ 216 00:29:06,504 --> 00:29:08,748 آن غير ممکن است 217 00:29:11,557 --> 00:29:16,721 اگر ما منصرف شويم به هيچ وجه ممنوعيت آنجا شکسته نمي شود 218 00:29:17,481 --> 00:29:21,760 ما مي رويم تا انجام دهيم 219 00:29:23,943 --> 00:29:27,605 رئيس سو سه او نو و من به يک راه حل فکر خواهم کرد 220 00:29:27,641 --> 00:29:31,701 شما بايد از بويه او و ارتش هان مواظبت کنيد 221 00:29:32,061 --> 00:29:32,847 بله 222 00:30:14,618 --> 00:30:18,957 هي اوه يي ، شما به چه چيزي اين طور مشتاقانه نگاه مي کنيد ؟ 223 00:30:19,251 --> 00:30:22,213 آن فردي که آنجا است را بررسي کنيد 224 00:30:22,502 --> 00:30:23,868 چه کسي ؟ 225 00:30:24,238 --> 00:30:27,750 فردي که خود را بو به او نو مي نامد 226 00:30:38,675 --> 00:30:43,713 آن فرد در نبرد کردن مهارت دارد 227 00:30:45,791 --> 00:30:55,467 او گفته که از اوکي جه او مي آيد اما راه او جنگ کردن از بو يه او است 228 00:30:55,606 --> 00:31:01,265 چرا يک نفر مي خواهد از جنگ اوکي جه او به جنگ بو يه او برود ؟ 229 00:31:01,391 --> 00:31:04,978 آه ، چرا شما روي مسائل کوچک اين قدر وسواس داريد ؟ 230 00:31:05,082 --> 00:31:09,445 چه چيزي در مورد جنگ کردن او نادرست است ؟ او خوب نگاه مي کند . 231 00:31:09,815 --> 00:31:12,054 شما فکر نمي کنيد ما او را قبلا جايي ديده باشيم ؟ 232 00:31:12,169 --> 00:31:15,259 شما او را کجا ديده ايد ؟ 233 00:31:15,386 --> 00:31:22,826 او يي ، اين فکر هاي احمقانه را دور بريزيد و برويد داخل ما بايد وسائل اينجا را خارج کنيم 234 00:31:22,999 --> 00:31:25,221 بسيار خوب ؟ شما آن را انجام مي دهيد 235 00:32:24,551 --> 00:32:26,877 من مي دانم او آشنا نگاه مي کند 236 00:33:11,788 --> 00:33:13,759 بو به او نو کجاست ؟ 237 00:33:14,729 --> 00:33:17,751 او اينجا زياد مورد قبول نبود 238 00:35:45,576 --> 00:35:46,703 فرمانده 239 00:36:28,602 --> 00:36:30,747 چي شده ؟ 240 00:36:30,787 --> 00:36:35,012 او سعي کرد از محافظين فرمانده عبور کند و او را بکشد 241 00:36:35,729 --> 00:36:38,528 او بايد کشته شود 242 00:36:40,659 --> 00:36:43,794 تو اهل کجا هستي ؟ 243 00:36:44,569 --> 00:36:47,754 من اهل اوکي جه او هستم 244 00:36:54,333 --> 00:36:56,614 به من حقيقت را بگو 245 00:36:56,747 --> 00:36:58,241 تو اهل کجا هستي ؟ 246 00:36:58,264 --> 00:37:00,711 من اهل اوکي جه او هستم 247 00:37:07,326 --> 00:37:11,562 اي بدبخت ... من مي دانم که تو از بو يه او آمده اي 248 00:37:11,943 --> 00:37:17,558 شما دوست داريد سربازهاي بو يه او را محصور کنيد 249 00:37:25,779 --> 00:37:27,805 به من حقيقت را بگو 250 00:37:29,203 --> 00:37:32,517 چه کسي تو را فرستاده ؟ 251 00:37:36,355 --> 00:37:40,819 شما واقعا از بو يه او آمده ايد ؟ 252 00:37:47,257 --> 00:37:49,799 به من حقيقت را بگو 253 00:37:51,033 --> 00:37:53,567 چه کسي تو را فرستاده ؟ 254 00:38:04,750 --> 00:38:10,747 شاهزاده داسو من را فرستاده تا شما را بکشم 255 00:38:25,705 --> 00:38:39,054 او من را در لباس مبدل به شکل پناهنده در آورد زيرا شما تمام پناهندگان را مي پذيريد 256 00:38:39,123 --> 00:38:45,821 من يکي از نگهبان هاي سلطنتي شاهزاده داسو بودم 257 00:38:47,096 --> 00:38:50,622 لطفا من را بکشيد 258 00:38:54,799 --> 00:39:02,807 من دوست دارم چيزي بگوييد قبل از اينکه من را بکشيد 259 00:39:03,095 --> 00:39:10,013 خيلي قبل ، من توسط شاهزاده داسو دستور دارم که جاسوسي ارتش دامول بکنم 260 00:39:10,163 --> 00:39:15,442 وقتي شما آنجا را ترک کرديد بون گيه به جيه رو آمد 261 00:39:24,056 --> 00:39:34,987 من سعي کردم از محافظين عبور کنم و شما را بکشم 262 00:39:35,114 --> 00:39:46,653 اما من از ديدن شما حيرت کردم که شما چگونه ارتشتان را هدايت مي کنيد 263 00:39:46,654 --> 00:39:57,723 من به فرمانده هاي زيادي خدمت کرده ام اما هرگز هيچ کدامشان مانند شما نبودند 264 00:40:09,233 --> 00:40:22,613 اگر چه شما دشمن من هستيد و من بايد شما را بکشم اما من در قلبم شما را دوست مي دارم 265 00:40:24,111 --> 00:40:34,695 اگر خدايان به من يک شانس داده بودند که قبل از شاهزاده داسو به شما خدمت مي کردم 266 00:40:34,718 --> 00:40:37,253 زندگي من متفاوت مي شد 267 00:40:37,322 --> 00:40:38,502 خفه شو 268 00:40:38,560 --> 00:40:41,152 تو چطور جرات مي کني اين چيزها را بگي 269 00:40:41,187 --> 00:40:42,990 ما مجبور هستيم به اين ها گوش بدهيم 270 00:40:43,059 --> 00:40:48,070 فرمانده ، او را گردن بزنيد و سرش را براي داسو بفرستيد 271 00:40:48,151 --> 00:40:53,747 من اين چيزها را براي زندگي خودم نمي گويم 272 00:40:54,439 --> 00:41:06,286 من مي خواستم شما را بکشم زيرا شاهزاده داسو تهديد کرده که خواهران و مادر من را مي کشد 273 00:41:06,610 --> 00:41:19,633 اما من خوشحال مي شوم که به شما مانند ارباب خودم در جيه رو خدمت کنم 274 00:41:24,718 --> 00:41:34,558 اگر من دوباره متولد مي شدم در زندگي جديد خود به شما خدمت مي کردم 275 00:41:35,543 --> 00:41:38,596 لطفا من را بکشيد 276 00:42:02,561 --> 00:42:04,750 او را آزاد کنيد 277 00:42:07,828 --> 00:42:09,625 فرمانده 278 00:42:10,363 --> 00:42:12,723 به او اجازه ندهيد با اين کلمات شما را فريب دهد 279 00:42:12,765 --> 00:42:14,766 او مي خواست شما را بکشد 280 00:42:14,881 --> 00:42:16,790 ما مجبور هستيم او را بکشيم 281 00:42:18,966 --> 00:42:20,799 Step aside. 282 00:42:42,763 --> 00:42:46,721 به بو يه او برگرد 283 00:42:50,302 --> 00:42:57,633 اگر من شما را نکشم آنوقت شاهزاده داسو من را مي کشد 284 00:42:59,611 --> 00:43:06,642 من ترجيح مي دهم که به دست شما بميرم تا به دست شاهزاده داسو 285 00:43:07,721 --> 00:43:09,779 خواهش مي کنم من را بکشيد 286 00:43:11,244 --> 00:43:19,625 به بو يه او برو و به شاهزاده داسو بگو که من را کشته اي 287 00:43:26,772 --> 00:43:33,308 شاهزاده داسو مرگ شما را باور نمي کند مگر اينکه سر شما را ببيند 288 00:43:33,365 --> 00:43:41,410 اما من به تو کمک مي کنم که اين مسئله را به او ثابت کني 289 00:43:46,572 --> 00:43:53,792 من ميدانم که چه قدر براي شما مهم است که خواهران و مادر خود را نجات دهيد 290 00:43:54,032 --> 00:44:03,533 به او بگو که من را کشته اي و خانواده خود را نجات بده 291 00:44:13,127 --> 00:44:15,783 فرمانده 292 00:44:58,994 --> 00:45:00,656 سرورم 293 00:45:01,314 --> 00:45:02,802 موضوع چيه ؟ 294 00:45:03,055 --> 00:45:05,703 بو به او نو برگشته است 295 00:45:16,212 --> 00:45:18,492 چي شده ؟ 296 00:45:18,504 --> 00:45:20,779 من جومانگ را کشتم 297 00:45:22,665 --> 00:45:24,789 تو جدي مي گي ؟ 298 00:45:25,107 --> 00:45:26,691 بله 299 00:45:26,892 --> 00:45:29,627 سرش کجاست ؟ 300 00:45:30,365 --> 00:45:38,767 من نتوانستم سر او را بياورم زيرا سربازان به طرف من حمله کردند و من جبور به فرار شدم 301 00:45:43,560 --> 00:45:48,669 تو چه طور مي خواهي که من باور کنم که جومانگ مرده است ؟ 302 00:45:48,714 --> 00:45:54,709 من يک خنجر در قلب او فرو کردم و ديدم که از تنفس کردن ايستاد 303 00:45:56,278 --> 00:45:58,624 تو مطمئن هستي ؟ 304 00:45:58,625 --> 00:46:00,750 بله 305 00:46:16,092 --> 00:46:20,602 شما چيزي که بو به اونو به شما گفت را باور مي کنيد ؟ 306 00:46:26,958 --> 00:46:32,219 او بايد مجبور شده باشد که با نيروهاي اداره مرکزي جيه رو بجنگد 307 00:46:32,288 --> 00:46:35,687 اما او حتي يک خراش هم ندارد 308 00:46:36,199 --> 00:46:40,589 شما چطور مي توانيد مطمئن باشيد که او جومانگ را کشته است ؟ 309 00:46:42,046 --> 00:46:43,769 نارو 310 00:46:44,152 --> 00:46:46,432 بله ، سرورم 311 00:46:46,501 --> 00:46:52,453 يک پيام به جاسوس ما در جيه رو بفرست تا تاييد کند چيزي را که بو به او نو مي گويد واقعي است 312 00:46:52,511 --> 00:46:59,208 چند ساعت ديگر خانواده بو به او نو را نگهداريد تا ما مطمئن بشويم 313 00:46:59,266 --> 00:47:00,812 بله 314 00:47:21,479 --> 00:47:27,427 شاهزاده داسو باور نخواهد کرد مگر اينکه با چشم هاي خودش ببيند 315 00:47:27,514 --> 00:47:34,300 اما من به تو کمک مي کنم که اين مسئله را به او ثابت کني 316 00:47:36,795 --> 00:47:44,178 من ميدانم که چه قدر براي شما مهم است که خواهران و مادر خود را نجات دهيد 317 00:47:44,259 --> 00:47:51,749 به او بگو که من را کشته اي و خانواده خود را نجات بده 318 00:48:13,563 --> 00:48:15,574 از او مواظبت کنيد 319 00:48:15,678 --> 00:48:16,917 بله 320 00:48:21,593 --> 00:48:25,792 چانگ آن 321 00:48:32,926 --> 00:48:35,321 چرا او هنوز نيامده ؟ 322 00:48:35,993 --> 00:48:37,506 او بايد به زودي بيايد 323 00:48:37,544 --> 00:48:39,381 کمي ديگر صبر مي کنيم 324 00:48:39,439 --> 00:48:44,788 I came all the way here like you told me to meet some people. 325 00:48:44,857 --> 00:48:49,554 من نمي توانم کسي را پيدا کنم که به من کمک کند 326 00:48:49,619 --> 00:48:51,898 چکار مي کنيد ؟ 327 00:48:51,967 --> 00:48:54,774 من همان قدر متاسف هستم که شما هستيد 328 00:48:54,820 --> 00:48:57,687 مردم دارند چيزهاي بدي در مورد شما مي گويند 329 00:48:59,820 --> 00:49:02,688 چه چيزي ؟ 330 00:49:02,746 --> 00:49:06,571 من مطمئن هستم که شما بهتر از من مي دانيد 331 00:49:06,607 --> 00:49:08,575 چي ؟ 332 00:49:09,994 --> 00:49:11,736 آقاي هوانگ دارند مي آيند 333 00:49:14,312 --> 00:49:16,540 آقاي هوانگ 334 00:49:18,070 --> 00:49:19,685 مدت زيادي نديده بودمت 335 00:49:22,051 --> 00:49:23,689 مدت زيادي نديده بودمتان ، شاهزاده 336 00:49:24,775 --> 00:49:26,641 بيا داخل 337 00:49:26,699 --> 00:49:29,790 من يک ضيافت کوچک براي شما ترتيب داده ام 338 00:49:41,540 --> 00:49:47,638 آقاي هوانگ ، من تمام راه را به چانگ آن آمده ام تا از شما کمک بخواهم 339 00:49:50,235 --> 00:49:51,718 آن چه چيزي است ؟ 340 00:49:53,050 --> 00:49:56,418 بو يه او همين حالا در يک بحران بزرگ است 341 00:49:56,522 --> 00:50:01,131 ما به هان نياز داريم تا به اين ترتيب از بحران خارج شويم 342 00:50:01,362 --> 00:50:10,436 اگر ما با يکديگر کا بکنيم رابطه بين بو يه او و هان بهتر مي شود 343 00:50:10,437 --> 00:50:14,673 ما هردو از ان فايده خواهيم برد 344 00:50:14,985 --> 00:50:16,943 شما اخبار را نشنيده ايد ؟ 345 00:50:17,001 --> 00:50:24,583 بو يه او و هان قبا از آمدن شما به اينجا يک اتحاد ساخته اند 346 00:50:24,691 --> 00:50:29,554 تمام اختيارات به شاهزاده داسو داده شده است 347 00:50:29,555 --> 00:50:31,580 چي ؟ 348 00:50:33,195 --> 00:50:37,752 اما آنجا يک شانس براي شما است 349 00:50:40,718 --> 00:50:45,593 من ممکن است مجبور شوم به هيه اون تو بروم 350 00:50:45,684 --> 00:50:49,257 چرا ؟ 351 00:50:49,349 --> 00:50:55,882 پادشاه مي خواهد من را به هيه اون تو بفرستد تا جاي فرمانداريانگ جه اونگ را بگيرم 352 00:50:55,883 --> 00:50:59,485 و او را به خاطر بد اداره کردن تنبيه مي کند 353 00:50:59,486 --> 00:51:06,059 اگر من به هيه اون تو بروم ، به شما کمک خواهم کرد 354 00:51:06,117 --> 00:51:07,558 متشکرم 355 00:51:07,593 --> 00:51:09,651 متشکرم ، آقاي هوانگ 356 00:51:21,381 --> 00:51:23,832 من شنيدم شما در جستجوي کسي به جاي من بوديد 357 00:51:23,925 --> 00:51:27,611 من به شما نياز دارم تا با من به جايي برويد 358 00:51:34,620 --> 00:51:37,655 آنجا يک قبيله است که به آن آپرا مي گويند و در شمال اوکي جه او قرار دارد 359 00:51:37,744 --> 00:51:41,754 در آپرا دزدان دريايي هستند که از شمال اوکي جه او غارت مي کنند 360 00:51:43,034 --> 00:51:50,179 من کارهاي دزدان دريايي آپرا را از مردم شمال اوکي جه او شنيدم 361 00:51:50,352 --> 00:51:53,640 آنها جنايت هايي در تمام قبايل انجام داده اند 362 00:51:53,698 --> 00:51:56,124 و ملت ها به جنگ با دزدان دريايي رفتند 363 00:51:56,205 --> 00:51:59,609 اما آنها قويتر از آن بودند که دستگير شوند 364 00:52:01,135 --> 00:52:03,540 آنها چطور هستند ؟ 365 00:52:05,896 --> 00:52:09,820 ما مي توانيم از کشتي دزدان دريايي استفاده کنيم و از مهارت آنها در جهت يابي براي رفتن به جنوب استفاده کنيم 366 00:52:09,821 --> 00:52:14,317 و غذايي که ما احتياج داريم مي آورد 367 00:52:15,529 --> 00:52:18,520 دزدان درياي که در آپرا هستند خيلي بيرحم هستند 368 00:52:18,779 --> 00:52:22,313 ما نمي توانيم آن طور که شما مي گوييد به آن ها اعتماد کنيم 369 00:52:22,440 --> 00:52:27,535 و آن سخت است با ممنوعيتي که هان و بو يه او اعمال مي کند به مرزها برسيم 370 00:52:29,000 --> 00:52:34,288 ما يک گروه بازرگان با مهارت شمشير زني در مرز تاسيس مي کنيم 371 00:52:34,439 --> 00:52:43,520 من مي دانم که اگر دزدان دريايي کاري را که من مي گويم انجام دهند احتمال خطر گير افتادن کاهش ميابد 372 00:52:49,220 --> 00:52:50,662 من مي فهمم 373 00:53:24,948 --> 00:53:26,267 چي شده ؟ 374 00:53:26,330 --> 00:53:29,420 من محل جومانگ را نمي دانم 375 00:53:29,501 --> 00:53:34,097 او در بي ريو ، هوآنا ، گوآنا يا يوآنا ديده نشده است 376 00:53:49,786 --> 00:53:53,987 احتياج نيست کسي بداند کجا مي رويم 377 00:53:54,160 --> 00:53:59,089 لطفا از جول بون محافظت کنيد تا وقتي که ما نيستيم 378 00:53:59,360 --> 00:54:01,940 لطفا خوب مراقب باشيد 379 00:54:38,971 --> 00:54:40,338 سرورم 380 00:54:40,465 --> 00:54:41,794 موضوع چيه ؟ 381 00:54:41,863 --> 00:54:45,081 من از جاسوسمان در جيه رو اخبار جديدي بدست آوردم 382 00:54:45,639 --> 00:54:46,808 واقعا ؟ 383 00:54:46,842 --> 00:54:48,186 چي شده ؟ 384 00:54:48,567 --> 00:54:55,193 جومانگ براي آموزش ارتش حاضر نشده است 385 00:54:55,457 --> 00:54:58,096 او حاضر نشده است ؟ 386 00:54:58,343 --> 00:55:02,132 شما مي گوييد که او مرده ؟ 387 00:55:02,750 --> 00:55:07,127 ما مطمئن نيستيم اما در مورد آن تحقيق مي کنيم 388 00:55:07,463 --> 00:55:11,141 چي ؟ جومانگ مرده ؟ 389 00:55:11,337 --> 00:55:14,044 چه مي گوييد ؟ 390 00:55:20,020 --> 00:55:24,011 شما واقعا يک آدم کش فرستاديد که جومانگ را بکشد ؟ 391 00:55:25,055 --> 00:55:30,360 بو به او نو برگشت و به من گفت که جومانگ را کشته است 392 00:55:30,418 --> 00:55:33,165 من دارم مي بينم که حقيقت را مي گويد 393 00:55:33,631 --> 00:55:42,037 اگر جومانگ در مراسم رسمي شرکت نکرده پس او مرده است 394 00:55:44,394 --> 00:55:46,077 راجع به آن فکر کنيد 395 00:55:46,078 --> 00:55:48,143 اگر براي او اتفاقي نيوفتاده 396 00:55:48,259 --> 00:55:53,985 چرا نمي خواهد در زمان بحران براي جول بون حاضر شود ؟ 397 00:55:53,986 --> 00:55:59,090 او مردم را آرام مي کرد 398 00:55:59,203 --> 00:56:02,628 موضوع هاي جومانگ دارند بالاي مرگش را مي پوشانند 399 00:56:02,709 --> 00:56:10,168 تا وقتي که ارتش دامول و جول بون در شورش باشند 400 00:56:10,169 --> 00:56:20,011 جومانگ همان طور که بو به اونو گفت مرده 401 00:56:29,249 --> 00:56:31,090 ما او ريونگ 402 00:56:31,609 --> 00:56:33,991 بله ، شاهزاده 403 00:56:34,024 --> 00:56:39,020 بررسي کن اتفاق بدي براي جومانگ افتاده يا نه 404 00:56:43,261 --> 00:56:45,096 من مي فهمم 405 00:57:22,006 --> 00:57:23,997 شما چه چيزي مي بينيد ؟ 406 00:57:26,602 --> 00:57:35,082 من نمي دانم که او چه منظوري دارد ، اما يک ابر تاريک بايد روي جومانگ و جول بون آمده باشد 407 00:57:36,087 --> 00:57:42,026 من فکر مي کنم براي او اتفاقي افتاده 408 00:57:54,595 --> 00:57:56,465 جومانگ مرده است ؟ 409 00:57:56,557 --> 00:58:00,144 آدمکشها جومانگ را کشته اند 410 00:58:00,351 --> 00:58:05,082 حتي جومانگ در ملاقات با رئيس ها حاضر نشد 411 00:58:05,220 --> 00:58:07,209 او رفته 412 00:58:07,616 --> 00:58:12,185 اگر او نمرده پس کجاست ؟ 413 00:58:14,292 --> 00:58:18,996 بلاخره ، من مي توانم راحت شوم 414 00:58:19,118 --> 00:58:20,192 جونگ گو 415 00:58:20,933 --> 00:58:22,830 بله ، سرورم 416 00:58:22,853 --> 00:58:25,549 من بايد به ديدن يوهاو بروم 417 00:58:25,595 --> 00:58:26,660 بله 418 00:58:37,434 --> 00:58:42,087 آيا يوري مايوس شده است چون نمي تواند هر جا برود ؟ 419 00:58:42,692 --> 00:58:45,948 او هرگز در مورد آن چيزي نمي گويد 420 00:58:49,624 --> 00:58:55,060 او بايد مي دانست که ما حالا در زمان سختي به سر مي بريم 421 00:58:55,320 --> 00:59:01,004 حتي با نگفتن چيزي به من زحمت من را بيشتر کرد 422 00:59:02,006 --> 00:59:07,358 مادر ، من کابوس هايي دارم 423 00:59:07,450 --> 00:59:15,542 من اميد دارم که براي شوهرم اتفاقي نيوفتاده 424 00:59:15,681 --> 00:59:18,149 شما راست مي گوييد 425 00:59:31,578 --> 00:59:34,071 جومانگ مرده است 426 00:59:41,259 --> 00:59:45,081 اين سخت است که باور کنيد ، ولي واقعيت دارد 427 00:59:45,518 --> 00:59:50,919 جومانگ از جول بون ناپديد شده است 428 00:59:51,957 --> 00:59:55,084 فرمانده جومانگ نمي خواست که براي هيچي بميرد 429 00:59:55,807 --> 00:59:59,149 او از طرف خدايان برگزيده شده است تا جول بون را متحد کند 430 00:59:59,218 --> 01:00:03,966 او به زودي هان را شکست مي دهد و يک ملت جديد مي سازد 431 01:00:05,152 --> 01:00:09,108 چرا شما به من نگفتيد که او دارد به بو يه او مي رود ؟ 432 01:00:09,548 --> 01:00:15,681 من مايوس شدم که اگر سرش را در دستانتان بگذارم شما گريه نخواهيد کرد 433 01:00:15,739 --> 01:00:24,573 اما شما به زودي درد طاقت فرسايي احساس خواهيد کرد وقتي که مرگ او ثابت شود 434 01:00:24,631 --> 01:00:33,993 اکنون که جومانگ مرده است ديگر بحران حل شده است و داسو بزودي بر تخت خواهد نشست 435 01:00:47,844 --> 01:00:49,174 ... مادر 436 01:00:50,484 --> 01:00:55,984 نگراني نيست آن نمي تواند واقعي باشد 437 01:01:15,701 --> 01:01:17,971 شما چه چيزي گفتيد ؟ 438 01:01:18,790 --> 01:01:24,145 آدمکش هاي من در جول بون جومانگ را کشتند 439 01:01:25,803 --> 01:01:31,015 آيا جومانگ واقعا مرده است ؟ 440 01:01:31,957 --> 01:01:34,118 بله ، من مطمئن هستم 441 01:01:43,392 --> 01:01:50,795 پدر ، ما مجبور شديم که با هان به جول بون ستم کنيم 442 01:01:50,968 --> 01:01:56,014 اما جول بون اساسا زير حکم بو يه او بود 443 01:01:56,015 --> 01:02:01,052 من اداره جول بون را در دست خواهم گرفت قبل از اينکه هان آن کار را انجام بدهد 444 01:02:01,160 --> 01:02:05,046 لطفا اجازه بديد گروه ها را احضار کنم 445 01:02:13,375 --> 01:02:15,100 ... پدر 446 01:02:19,334 --> 01:02:21,104 همان طور که مي خواهيد انجام بدهيد 447 01:02:41,060 --> 01:02:45,120 نيروهاي هان و بو يه او تمام جاده هاي اوکي جه او را گرفته اند 448 01:02:51,035 --> 01:02:57,966 ما نبايد از اوکي جه او بگذريم اگر به آپرا برسيم اما من فکر مي کنم ما مي توانيم آن را انجام دهيم 449 01:03:01,538 --> 01:03:05,941 ما قصد داريم به نيروهاي متحد هان و بو يه او حمله کنيم تا به اوکي جه او برسيم 450 01:03:06,034 --> 01:03:08,175 آماده بشويد - بله -