1 00:00:28,948 --> 00:00:30,758 آقا 2 00:00:31,411 --> 00:00:32,737 اين چيه؟ 3 00:00:32,926 --> 00:00:37,283 شاهزاده داي سو براي همه ي قبيله ها يه نامه فرستاده. 4 00:00:40,853 --> 00:00:44,726 او همه ي رئيس قبيله ها به جشن عروسي جومانگ دعوت کرده. 5 00:00:45,968 --> 00:00:49,167 شاهزاده جومانگ مي خواد ازدواج کنه? 6 00:00:49,420 --> 00:00:50,409 بله 7 00:00:53,041 --> 00:00:56,240 من بايد به بانو چي بگم? 8 00:00:57,402 --> 00:01:03,979 شاهزاده داي سو يان جيونگ از سرزمين هنز را دعوت کرده, و همه ي رئساي قبيله هاي اطراف هم دعوت شدند. 9 00:01:08,853 --> 00:01:19,888 شاهزاده داي سو همه ي رئيس هاي قبيله ها دعوت کرده پس او مي تونه قدرتي که زير دستش هست را نمايش بده نه قدرت اعليا حضرت را. 10 00:01:21,018 --> 00:01:25,306 اين معلومه که اگه ما نريم اون براي ما مشکل درست مي کنه. 11 00:01:28,413 --> 00:01:34,117 سو سيو نو حامله هست, پس اوتاي بايد بره. 12 00:01:34,707 --> 00:01:37,633 روئيس جيه رو سو سيو نو هست. 13 00:01:40,382 --> 00:01:43,455 همش را به سو سيو نوبگو. 14 00:01:43,750 --> 00:01:45,813 بهش اجازه بده تا تصميم بگيره. 15 00:01:47,071 --> 00:01:47,946 بله 16 00:01:55,373 --> 00:01:58,473 تو به سفر تجاري به اوک چيو مي ري. 17 00:01:59,482 --> 00:02:04,699 اين سفر مهمي براي آينده ي جيه رو خواهد بود. 18 00:02:06,111 --> 00:02:08,950 من ميدونم الين خيلي سخته, اما تو بهترين را انجام بده. 19 00:02:10,432 --> 00:02:12,135 بله، رئيس. 20 00:02:13,746 --> 00:02:18,817 عمه, من ازت مي خوام, با چانگ سو يه گروه را به چان ان ببري, بعد ار داخل شده به شهر هاي ون. 21 00:02:22,168 --> 00:02:25,329 گروهمون از شهر هاي ون بيرون رانده شده 22 00:02:25,421 --> 00:02:27,616 تو از من مي خواي دوباره به شهر هاي ون برم? 23 00:02:27,861 --> 00:02:29,270 حتي به دشمن مي توني کالا ها مون را بفروشيم. 24 00:02:29,331 --> 00:02:31,479 اين درست حالت يه فروشنده هست. 25 00:02:32,907 --> 00:02:37,679 چانگ آن و شهر هاي ون منطق مهمي براي گروه ما هست. 26 00:02:39,471 --> 00:02:44,028 من شما و چانگ سو را دسته بندي مي کنم. 27 00:02:45,563 --> 00:02:47,620 اگه شکست بخوري, 28 00:02:47,726 --> 00:02:50,321 شما کاري اينجا نخواهيد داشت. 29 00:02:54,613 --> 00:02:56,147 تو برو کارت را انجام بده. 30 00:03:07,668 --> 00:03:08,972 بانو! 31 00:03:09,731 --> 00:03:10,974 رئيس! 32 00:03:12,018 --> 00:03:14,427 من اينجا مراقب همه چيز هستم, 33 00:03:14,534 --> 00:03:16,053 پس برو تو و استراحت کن. 34 00:03:16,545 --> 00:03:18,923 اگه سخت کار کني, 35 00:03:19,096 --> 00:03:21,904 چيزي براي تو اتفاق افتاده باشه. 36 00:03:23,086 --> 00:03:24,406 خوبم. 37 00:03:24,452 --> 00:03:25,741 نگران نباش. 38 00:03:27,106 --> 00:03:29,423 چطو مي تونم نگران نباش? 39 00:03:30,313 --> 00:03:36,129 تو بچه اي داري که بايد رهبر جيه رو بشه. 40 00:03:37,617 --> 00:03:39,382 من نمي خوام شانس بياري. 41 00:03:39,566 --> 00:03:41,687 برو کنار. 42 00:03:41,917 --> 00:03:43,221 برو کنار 43 00:03:43,313 --> 00:03:44,787 برو کنار. 44 00:04:05,579 --> 00:04:07,666 از چيزي نگراني? 45 00:04:09,599 --> 00:04:10,735 نه. 46 00:04:13,261 --> 00:04:14,719 من توي ليوان خودم مي ريزم. 47 00:04:26,720 --> 00:04:27,715 بانوي من 48 00:04:31,339 --> 00:04:35,000 شاهزاده جومانگ يه جشن عروسي خواهد داست. 49 00:04:43,575 --> 00:04:48,930 شاهزاده داي سو رئساي قبايل را دعوت کرده. 50 00:04:50,932 --> 00:04:53,559 شما بايد به عنوان رئيس جيه رو بريد, 51 00:04:54,265 --> 00:04:56,428 اما شما حامله هستيد 52 00:04:56,628 --> 00:04:58,212 پس من ميرم. 53 00:05:03,073 --> 00:05:04,408 من مي رم. 54 00:05:09,901 --> 00:05:12,589 من نميخوام که شاهزاده داي سو فکر کنه که 55 00:05:12,609 --> 00:05:16,188 من نرفتم چون بارداري ام را بهانه قرار دادم. 56 00:05:20,553 --> 00:05:24,473 بعد از اينکه من تهنيت را براي عروسي گرفتم 57 00:05:24,635 --> 00:05:29,960 خاطره هامو قطع مي کنم. 58 00:05:32,614 --> 00:05:34,011 من ميرم. 59 00:05:38,722 --> 00:05:44,115 اين منو ناراحت مي کنه که شاهزاده داي سو از عروسي شما براي کار هاي سياسي استفاده مي کنه. 60 00:05:44,574 --> 00:05:45,977 هنوز, 61 00:05:46,200 --> 00:05:48,920 اين يه نقصان براي عروسي شما نيست. 62 00:05:50,221 --> 00:05:51,187 جومانگ 63 00:05:52,860 --> 00:05:53,719 بله 64 00:05:54,731 --> 00:05:57,462 براي پيروز شدن بلند همتىت, براي ساختن يه کشور, 65 00:05:57,601 --> 00:06:01,468 راه آينده ي تو سخت خواهد بود. 66 00:06:02,219 --> 00:06:03,462 اما, 67 00:06:03,585 --> 00:06:06,439 اگر چه سخته, 68 00:06:06,639 --> 00:06:10,025 تو نمي توني از اين به عنوان يه بهانه استفاده کني تا يسويا را ناراحت کني. 69 00:06:12,085 --> 00:06:13,553 من اينو تو ذهنم نگه مي دارم. 70 00:06:16,013 --> 00:06:18,162 بعد ازاينکه تو زندگي جومانگ منو نجات دادي, 71 00:06:18,238 --> 00:06:20,751 و بيا به بويه او, 72 00:06:20,832 --> 00:06:23,355 تو مثل دختر من شدي. 73 00:06:24,701 --> 00:06:27,908 نمي خواد اداب رسمي را نشون بدي و و منو مثل مادر خوندت بدون. 74 00:06:27,985 --> 00:06:32,159 منو مثل مادر خودت بدون . 75 00:06:34,246 --> 00:06:38,313 من هر کاري مي کنم تا براي شما و شاهزاده بهترين باشم. 76 00:06:45,249 --> 00:06:46,431 سرورم, 77 00:06:46,523 --> 00:06:47,812 شاهزاده جومانگ اينجاست. 78 00:06:48,779 --> 00:06:50,743 اه...بذار بياد تو. 79 00:06:55,758 --> 00:06:56,830 بشين. 80 00:07:03,139 --> 00:07:06,024 برنامه ي جشن چطور هست? 81 00:07:08,074 --> 00:07:12,773 داي سو از جشن من براي سياست هاي خودش استفاده مي کنه, 82 00:07:12,884 --> 00:07:18,485 اما او بعد از اون خيلي به من اعتماد مي کنه. 83 00:07:20,650 --> 00:07:24,738 همه ي حقارت ها و تجربه هاي سخت شما به زود به پايان مي رسه. 84 00:07:24,947 --> 00:07:29,121 به نظر مي رسه مو قعيتي که شما قبلا دنبالش بوديد اينجاست. 85 00:07:32,927 --> 00:07:35,214 شما اعتماد داي سو را جلب کرديد 86 00:07:35,336 --> 00:07:39,648 اما شما نمي تونيد راحت باشيد زماني که کار هاي زيادي داريد. 87 00:07:41,505 --> 00:07:42,426 بله، سرورم 88 00:07:44,018 --> 00:07:49,497 بعد از جشن,يسويا را به کوه جون مو ببر. 89 00:07:53,260 --> 00:07:57,817 هاي مو سو اونجا دفن شده. 90 00:08:03,449 --> 00:08:09,846 من اونو دفن نکردم. من اونو رها کردم تا بدنش غذاي عقاب ها بشه. 91 00:08:11,012 --> 00:08:16,073 هاي مو سو وصيت کرد که بدنش غذاي عقاب ها بشه و بر فراز شهر پرواز کنه 92 00:08:16,242 --> 00:08:18,221 اين آرزوي او بود 93 00:08:19,679 --> 00:08:22,488 شما جنازه را نخواهيد ديد, 94 00:08:22,703 --> 00:08:27,107 اما روحش اونجا بايد باشه. 95 00:09:23,753 --> 00:09:25,196 خوش امديد 96 00:09:26,285 --> 00:09:27,436 مدت ها گذشته. 97 00:09:29,063 --> 00:09:30,152 پدر 98 00:09:32,194 --> 00:09:33,770 حالت خوبه? 99 00:09:46,599 --> 00:09:50,348 اين جشن را به بويه او تبريک مي گم. 100 00:09:51,187 --> 00:09:52,568 خوش امديد 101 00:13:07,984 --> 00:13:12,112 من مي نوشم و مي نوشم, اما من مست نخواهم شد. 102 00:13:14,353 --> 00:13:15,703 تو هم مثل من. 103 00:13:16,378 --> 00:13:20,485 اين روز خوشحاليه, چرا من احساس پوچش مي کنم? 104 00:13:20,660 --> 00:13:23,192 سو سيو نو را اينجا ديدي? 105 00:13:25,309 --> 00:13:27,657 سو سيو نو, راهي که اون به نظر مي رسه… 106 00:13:31,558 --> 00:13:33,952 -چشمان سو سيو نو .. -Stop! 107 00:13:35,901 --> 00:13:37,451 در بارش حرف نزن. 108 00:13:40,651 --> 00:13:43,552 اون دوتا, چه سرنوشت بدي. 109 00:13:54,665 --> 00:13:55,938 منو صدا زديد? 110 00:13:57,212 --> 00:14:02,177 اعلياحضرت به من گفت که هاي مو سو توي کوه جون مو دفن شده. 111 00:14:04,960 --> 00:14:08,213 منو به اونجا راهنمايي کن. 112 00:14:13,587 --> 00:14:14,753 مشکل چيه? 113 00:14:19,050 --> 00:14:22,577 سرورم, منو بکش. 114 00:14:24,740 --> 00:14:26,382 اين چيه؟ 115 00:14:28,899 --> 00:14:34,500 بعد از مراسم دفن, سرزمين هنز نمکمون را قطع کن. 116 00:14:34,822 --> 00:14:39,599 شاهزاده داي سو به شهر هاي ون رفت. 117 00:14:42,197 --> 00:14:46,626 شاهزاده داي سو مخفيانه برگشته. 118 00:14:47,126 --> 00:14:53,388 شاهزاده داي سو و نارو منو تهديد کردندکه جنرال هاي مو سو کجا دفن شده. 119 00:14:55,026 --> 00:14:59,360 براي چي داي سو مي خواد اينو بدونه? 120 00:14:59,814 --> 00:15:04,352 من کنجکاو بودم و رفتم اونجا. 121 00:15:09,151 --> 00:15:10,600 اينو بگو 122 00:15:14,015 --> 00:15:23,557 شاهزاده داي سو سر جنرال هاي مو سو را به يان جيونگ برد . 123 00:15:23,635 --> 00:15:28,232 اين مشکل نمک را حل کرد, و نمکش را داد. 124 00:15:31,537 --> 00:15:41,783 منو به خاطر رفتار شاهزاده داي سو و نارو رها کردند. من بايد به خاطر اين جنايت بايد بميرم. 125 00:15:43,331 --> 00:15:47,551 منو بکش. 126 00:16:50,506 --> 00:16:56,967 من اونو دفن نکردم. من اونو براي عقاب ها رها کردم و اونا بدنش را خوردند. 127 00:16:58,164 --> 00:17:06,509 هاي مو سو رفت و توسط عقاب ها شکار شد و بر فراز شهر به پرواز در آومد. اون آرزوش بود. 128 00:17:06,908 --> 00:17:15,102 تو نمي توني آثارش را پيدا کني, اما روحش بايد اونجا باشه. 129 00:17:19,478 --> 00:17:20,997 جومانگ. 130 00:17:23,076 --> 00:17:28,919 من ان بلند همتى را داشتم. 131 00:17:30,350 --> 00:17:35,631 اما, قولي که به يه زن دادم, نمي تونم نگه دارم. 132 00:17:36,544 --> 00:17:41,770 تو نبايد اينطوري زندگي کني. 133 00:17:45,137 --> 00:17:52,179 زماني که تو نمي توني از يه زن حفاظت کني, چطور مي توني يه کشور را توي صلح نگه داري? 134 00:17:53,819 --> 00:17:55,937 مادرت... 135 00:17:58,143 --> 00:18:04,523 دانا و زيبا باشه. 136 00:18:07,493 --> 00:18:10,547 تو بايد از او مراقبت کني. 137 00:18:14,491 --> 00:18:15,524 پدر. 138 00:18:35,890 --> 00:18:40,396 پدر, تو گفتي که خبر هاي خوبي براي پسر خوندت داري. 139 00:18:41,359 --> 00:18:43,139 به ما بگو. 140 00:18:47,083 --> 00:18:51,149 اين خبر خوبي براي بويه او هست اما خبر بدي براي سرزمين هنز. 141 00:18:52,368 --> 00:18:53,979 اين چيه؟ 142 00:18:54,593 --> 00:18:59,873 سون جين بيون و ييم دون با ناک لنگ يکي خواهند شد 143 00:19:01,376 --> 00:19:03,217 حقيقت داره? 144 00:19:03,787 --> 00:19:08,283 بله، اين همش به خاطر جنکه. 145 00:19:10,262 --> 00:19:13,136 جين بيون و ييم دون 146 00:19:13,186 --> 00:19:16,546 حکمران ندارن. 147 00:19:18,336 --> 00:19:22,702 مردم حکمران ندارن. 148 00:19:23,339 --> 00:19:25,840 پايتخت منو به خاطر اين سرزنش مي کنه. 149 00:19:26,009 --> 00:19:28,572 اين موقعيت برا يمن سخته. 150 00:19:30,306 --> 00:19:31,994 متاسفم. 151 00:19:32,224 --> 00:19:36,791 يه راه هست که من مي تونم از اين مسئولين دوري کنم. 152 00:19:42,070 --> 00:19:46,443 پناهندگان جوسيون کسي که به بويه او اومدند, از جين بيون و ييم دون . 153 00:19:48,031 --> 00:19:50,746 من مي خوام اونا را به عنوان برده به چانگ آن بفرستم. 154 00:19:55,642 --> 00:20:03,699 چون تو قول دادي, افزايش پناهندگان و اونا را به شهر هاي ون الان بفرستي 155 00:20:04,387 --> 00:20:08,346 اون مردم توي بويه او ساکن شدند. 156 00:20:08,392 --> 00:20:11,369 مردم درباره يمن چي فکر مي کنن اگه اونا را به عنوان برده بفرستم? 157 00:20:11,783 --> 00:20:13,793 لطفا منو درک کن. 158 00:20:15,511 --> 00:20:20,330 اگه چيزي را به دست بياري بايد اونو پس بدي. 159 00:20:21,849 --> 00:20:25,192 زندگي من توي اينه 160 00:20:42,903 --> 00:20:44,223 اينو بنوش 161 00:20:47,344 --> 00:20:51,689 بانوي من, تو بايد اونو يه بار ديگه متقاعد کني. 162 00:20:52,469 --> 00:20:56,884 اگه من قلب مردم را از دست بدم, اين براي موقعيت من خطرناک خواهد بود. 163 00:20:57,411 --> 00:21:02,567 سرورم, من بهت گفتم که کاري که پدرم گفت را انجام بده. 164 00:21:03,012 --> 00:21:09,800 به من, اين سخت تره که فلب شاه سرزمين هنز را به دست بياري تا قلب مردم. 165 00:21:11,504 --> 00:21:16,608 به خاطر اين رويداد, اگه تو قلب پادشه هنز را به دست بياري, 166 00:21:16,890 --> 00:21:21,010 هيچ چيز سود مند نخواهد بود. 167 00:21:31,884 --> 00:21:35,818 من تعجب مي کنم اگه داي سو از درخواست من پيروي کنه. 168 00:21:36,687 --> 00:21:38,344 نگران نباش, 169 00:21:38,835 --> 00:21:42,183 من به اون گفتم که اين يه شناس هست که ميشه با اون قلب شاه هنز را به دست اورد 170 00:21:42,275 --> 00:21:44,255 به نظر موافق مياد. 171 00:21:45,789 --> 00:21:47,857 تو به ارزوت مي رسي. 172 00:21:49,779 --> 00:21:52,236 جومانگ چطوره? 173 00:21:52,716 --> 00:21:55,554 من شنيدم که او به داي سو وفادار هست 174 00:21:56,491 --> 00:21:57,396 بله 175 00:21:58,746 --> 00:22:04,745 داي سو به نظر مي رسه به جومانگ اعتماد کرده, اما من نتونستم. 176 00:22:05,710 --> 00:22:08,088 شما دليلي داريد که به جومانگ اعتماد نکرديد? 177 00:22:08,196 --> 00:22:09,941 شاهزاده جومانگ 178 00:22:11,750 --> 00:22:13,914 داي سو برادر واقعي نيست. 179 00:22:15,003 --> 00:22:16,446 چي ميگي? 180 00:22:17,873 --> 00:22:20,614 جومانگ پسر شاه جيو وا نيست 181 00:22:21,702 --> 00:22:22,561 چي؟ 182 00:22:24,173 --> 00:22:27,965 پس, پدرش کيه? 183 00:22:29,789 --> 00:22:34,248 پدر واقعي او هاي مو سو هست. 184 00:22:54,882 --> 00:22:57,280 سرورم, it's نارو. 185 00:23:00,933 --> 00:23:02,154 بيا تو 186 00:23:07,773 --> 00:23:10,435 اعلياحضرت مي خواد شما را ببينه. 187 00:23:51,033 --> 00:23:52,199 منو صدا زديد? 188 00:23:52,338 --> 00:23:53,940 خوش امديد 189 00:23:54,133 --> 00:23:56,567 خواب خوبي ديشب داشتيد? 190 00:23:59,485 --> 00:24:02,377 من حدس مي زنم که يه استرس به خاطر جشن دارم. 191 00:24:02,754 --> 00:24:05,629 خواب نداشتم 192 00:24:07,035 --> 00:24:07,925 اون سو هست؟ 193 00:24:15,108 --> 00:24:16,566 جومانگ. 194 00:24:18,806 --> 00:24:19,926 بله، سرورم. 195 00:24:21,195 --> 00:24:23,459 يان جيونگ 196 00:24:23,497 --> 00:24:30,770 او گفت مي خواد پناهندگان رابه عنوان برده به سرزمين هنز بفرسته. 197 00:24:35,780 --> 00:24:40,874 من مخالف اينم اما اين درخواست سرزمين هنز هست. 198 00:24:42,700 --> 00:24:47,028 جين بيون و ييم دون به خاطر جنگ منسوخ شدند. 199 00:24:47,106 --> 00:24:51,579 اگه ما پناهندگان را به عنوان برده نفرستيم, اونا ناراحت مي شن. 200 00:24:53,137 --> 00:24:58,654 پس ممکنه که يه جنگ ديگه با سرزمين هنز داشته باشيم. 201 00:25:06,360 --> 00:25:07,879 لطفا به من کمک کن. 202 00:25:12,851 --> 00:25:18,762 تو مسئول جدا کردن پناهندگان از مردم هستي. 203 00:26:03,243 --> 00:26:07,801 راه ديگه اي براي فرستادن اونا نيست, پناهندگان? 204 00:26:08,445 --> 00:26:12,581 اگه راه حل ديگه اي داري بگو. 205 00:26:13,958 --> 00:26:17,211 اخرين جنگ براي نجات پناهندگان بود. 206 00:26:17,303 --> 00:26:24,584 حالا اگه اون ر را برگردوني, سربازان ديگه اي مي ميرن? 207 00:26:24,983 --> 00:26:31,059 اگه اونا توي کشور ما ساکن بشن, اونا افراد خوبي ميشن. گرفتن اونا راحت نيست. 208 00:26:31,197 --> 00:26:35,991 اگه اين کار را ردست انجام ندي, مردم از دست ما عصباني ميشن. 209 00:26:37,863 --> 00:26:42,748 من مدت زيادي در باره اي ن فکر کردم اما راه ديگه اي نيست. 210 00:26:44,010 --> 00:26:50,624 اگه ما درخواست هنز را رد کنيم, ارتباط پايدار ما نابود ميشه. 211 00:26:52,113 --> 00:26:56,179 من با شما موافقم. 212 00:26:59,379 --> 00:27:05,596 شاهزاده جومانگ مسئول جدا کردن پناهندگان از مردم هست. 213 00:27:06,416 --> 00:27:10,543 همه ي شما به جومانگ هر چه قدر مي تونيد کمک کيند. 214 00:27:10,712 --> 00:27:12,707 بله، سرورم. 215 00:27:15,100 --> 00:27:16,754 پسر احمق! 216 00:27:16,871 --> 00:27:20,320 اون هيچ غروري نداره. 217 00:27:20,646 --> 00:27:23,700 سرورم, ما فقط بايد تماشا کنيم? 218 00:27:24,114 --> 00:27:29,595 اگه اونا هر چيزي که سرزمين هنز در خواست کرده انجام بدن, جنگ با سرزمين هنز براي هيچ هست. 219 00:27:34,398 --> 00:27:41,173 متاسفم از اينکه اينو به شما گفتم, اما جومانگ مسئول گرفتن پناهندگان هست. 220 00:27:43,096 --> 00:27:44,845 جومانگ چي گفت? 221 00:27:46,686 --> 00:27:50,128 اون موافقهع که اين کاررا بکنه 222 00:27:52,486 --> 00:27:53,770 سرورم. 223 00:28:04,536 --> 00:28:06,290 منو مي خواستيد ببينيد? 224 00:28:08,603 --> 00:28:12,764 ايا تو مسئول گرفتن پناهندگان هستي? 225 00:28:15,616 --> 00:28:19,472 اين دستور برادر داي سو هست. 226 00:28:20,338 --> 00:28:22,528 ايا واقعا مي خواي اين کار را بکني? 227 00:28:24,282 --> 00:28:25,325 مادر. 228 00:28:28,690 --> 00:28:33,337 اگه من مانع بشم, کس ديگري اين کار را مي کنه. 229 00:28:34,153 --> 00:28:38,084 من نمي تونم فرستادن پناهندگان به سرزمين هنز را متوقف کنم. 230 00:28:39,045 --> 00:28:44,413 به من اعتماد کن, من مراقبم و نگران نباش. 231 00:28:54,820 --> 00:29:00,601 ايا واقعا مي خواي پناهندگان را به سرزمين هنز بفرستي?! 232 00:29:03,414 --> 00:29:06,576 تو بايد پناهندگان را به جاش نجات بدي 233 00:29:06,683 --> 00:29:10,717 چطور مي توني اين کار را بکني?! 234 00:29:14,808 --> 00:29:17,049 چيزي بگو! 235 00:29:17,150 --> 00:29:21,232 آيا واقعا مي خواي کاريکه داي سو گفته را انجام بدي? 236 00:29:21,715 --> 00:29:22,852 نه 237 00:29:22,989 --> 00:29:25,275 تو نمي توني اين کار را بکني! 238 00:29:25,659 --> 00:29:32,960 دليلي که تو در اين چند سال حقارت داي سو را گرفتي به خاطر اينه که تو مي خواستي پناهندگان را نجات بدي. 239 00:29:34,034 --> 00:29:40,636 اگه اين کار را بکني, ما نمي تونيم از اين بيشتر به مشا خدمت بکنيم. 240 00:29:42,425 --> 00:29:46,070 پس, همه ي شما منو ترک کنيد. 241 00:29:52,619 --> 00:29:53,923 سرورم. 242 00:30:03,227 --> 00:30:07,272 نه, ما نمي خوايم به يه ارباب ديگه خدمت کنيم. 243 00:30:08,770 --> 00:30:14,012 من حاضرم به دست سربازان هنز بميرم. 244 00:30:14,325 --> 00:30:19,033 چطور مي تونيم پناهندگان را به هنز بفرستيم?! 245 00:30:25,908 --> 00:30:27,228 هي, راست ميگه? 246 00:30:27,351 --> 00:30:32,823 شاهزاده جومانگ پناهندگان را به سرزمين هنز مي فرسته? 247 00:30:34,499 --> 00:30:35,374 بله 248 00:30:37,610 --> 00:30:39,605 مزخرفه. 249 00:30:40,878 --> 00:30:43,733 تو اطالاعت اشتباهي داري. 250 00:30:43,855 --> 00:30:45,098 اين درست نيست. 251 00:30:45,421 --> 00:30:46,848 اين حقيقت نداره! 252 00:30:47,985 --> 00:30:49,029 فر مانده. 253 00:30:50,978 --> 00:30:54,501 اين حقيقت داره اگر چه نمي شه باور کرد. 254 00:30:55,320 --> 00:30:57,443 من به شاهزاده خيلي اعتماد دارم. 255 00:30:58,696 --> 00:31:03,722 به نظرذ مي رسه که او داره دست راست شاهزاده داي سو ميشه. 256 00:31:04,424 --> 00:31:08,855 ما مي خوايم شاهزاده را ترک کنيم. 257 00:31:13,947 --> 00:31:15,811 چيزهايي عجيبه. 258 00:31:16,080 --> 00:31:17,629 اين چيه? 259 00:31:17,906 --> 00:31:21,944 اون نمي تونه اون کار را بکنه. 260 00:31:22,349 --> 00:31:27,228 اگه اون تصميم بگيره, بايد دليل ديگه اي داشته باشه. 261 00:31:27,765 --> 00:31:30,979 من دليل را مي دونم 262 00:31:32,526 --> 00:31:35,411 اين خيلي واضحه. 263 00:31:35,641 --> 00:31:40,060 اون از همه ي چيزهايي که بايد ببره خسته هست. 264 00:31:40,443 --> 00:31:44,374 اعلياحضرت قبلا هم ازش حفاظت مي کرد, اما حالا اعلياحضرت قدرتي نداره. 265 00:31:44,573 --> 00:31:50,051 محبوبش سو سيو نو با يه مرد ديگه ازدواج کرده 266 00:31:50,174 --> 00:31:53,947 او همه ي جاه طلبيش را از دست داده. 267 00:31:54,059 --> 00:31:58,770 اون يه زندگي راحت را مي خواد. 268 00:32:00,918 --> 00:32:02,248 تو احمقي ! 269 00:32:02,622 --> 00:32:06,055 در باره ي شاهزاده ما چي فکر ميکني? 270 00:32:20,424 --> 00:32:23,758 اگه اون نيست, مشکل چيه? 271 00:32:24,552 --> 00:32:25,520 فر مانده. 272 00:32:30,147 --> 00:32:31,083 سرورم. 273 00:32:52,653 --> 00:32:58,604 همون طوري که مي خواستيد,ما ترک مي کنيم. 274 00:33:14,481 --> 00:33:16,441 از همه چيز ممنونم. 275 00:33:16,660 --> 00:33:18,639 از خودتون مراقبت کنيد. 276 00:33:35,128 --> 00:33:38,746 صادقانه, اون خيلي سرده. 277 00:33:40,898 --> 00:33:44,978 ما داريم اينطوري از هم جدا ميشيم? 278 00:33:46,104 --> 00:33:48,252 اين طور ابلهانه گريه نکن. 279 00:33:49,649 --> 00:33:51,926 من احساس بهتري دارم. 280 00:33:52,104 --> 00:33:53,708 اين چيز خوبيه. 281 00:33:54,022 --> 00:33:56,217 اين چيز خوبيه 282 00:34:17,713 --> 00:34:19,552 از اين روز به بعد, 283 00:34:19,824 --> 00:34:25,224 ما پناهندگان مي گيريم و در بويه او ساکن مي کنيم. 284 00:34:26,936 --> 00:34:29,958 تو بايد مراقب باشي که به مردم بويو آسيب نرسه. 285 00:34:30,122 --> 00:34:32,761 اين وظيف را درست و لايقانه انجام بده. 286 00:34:32,838 --> 00:34:34,173 بله 287 00:34:35,443 --> 00:34:36,242 بيا بريم. 288 00:34:36,438 --> 00:34:37,179 بله 289 00:34:59,130 --> 00:35:01,782 کسي را از دسن نده. 290 00:35:01,950 --> 00:35:03,086 عجله کن! 291 00:35:58,815 --> 00:36:00,041 اونو بگير. 292 00:36:00,212 --> 00:36:01,029 بله 293 00:36:17,155 --> 00:36:18,674 -اوه يي! -اوه يي! 294 00:36:24,233 --> 00:36:25,386 اينو متوقف کن 295 00:36:33,618 --> 00:36:36,290 آشوب ايجاد نکن. بيا بريم. 296 00:36:44,465 --> 00:36:45,509 خوش امديد 297 00:36:45,923 --> 00:36:48,637 شما داريد سخت کار مي کنيد. 298 00:36:49,115 --> 00:36:53,673 زير نظارت شاهزاده جومانگ, کارمون خوب پيش ميره. 299 00:36:54,793 --> 00:36:57,414 چقدر در کارتون پيشرفت داشتيد? 300 00:36:57,747 --> 00:37:01,747 ما 200 پناهنده را گرفتيم. 301 00:37:02,750 --> 00:37:07,001 در اصل 1000 پناهنده به بويو اومده. 302 00:37:07,136 --> 00:37:10,262 خيلي هاشون به کوهستان رفتن. 303 00:37:10,373 --> 00:37:14,271 و عده اي هم خبر را که شنيدند از بويه او فرار کردن. 304 00:37:14,486 --> 00:37:16,957 اين ممکنه که همشون را جمع کنيم. 305 00:37:17,158 --> 00:37:20,778 چند تا فکرمي کني که مي تونيم به سرزمين هنز بفرستيم? 306 00:37:22,053 --> 00:37:24,994 بيشتر از 500. 307 00:37:25,895 --> 00:37:27,787 اون کافيه. 308 00:37:29,087 --> 00:37:32,209 من مي دون که کار سختيه. محکم تر فشار بده. 309 00:37:32,401 --> 00:37:36,722 تو اين کار را کردي, من اينو فراموش نمي کنم. 310 00:37:39,039 --> 00:37:39,945 بله، سرورم. 311 00:38:21,686 --> 00:38:22,914 اين بايد خيلي طول کشيده باشه. 312 00:38:23,666 --> 00:38:24,586 بله 313 00:38:27,547 --> 00:38:31,107 بعد از سو سيو نو و جومانگ ارتباطشون تموم شده, 314 00:38:31,430 --> 00:38:35,742 من فکر مي کنم که شما را ديگه نمي تونم ببينم. 315 00:38:39,345 --> 00:38:42,656 منم همين طور. 316 00:38:47,982 --> 00:38:51,259 اما چي شمارا اينجا آورده? 317 00:38:56,989 --> 00:38:58,294 اين چيه؟ 318 00:39:01,328 --> 00:39:02,233 من... 319 00:39:05,102 --> 00:39:07,290 بويه او را ترک کرد. 320 00:39:14,608 --> 00:39:16,599 بانو, سايان اينجاست. 321 00:39:17,155 --> 00:39:18,460 بيا تو 322 00:39:27,650 --> 00:39:28,708 اين چيه؟ 323 00:39:29,829 --> 00:39:36,788 جومانگ پناهندگان را به سرزمين هنز مي فرسته. 324 00:39:39,933 --> 00:39:41,652 شما اشتباه کرديد. 325 00:39:42,414 --> 00:39:48,399 من شنيدم اين از طرف هيوپ بو هست, په کسي جومانگ را اينجا ساکن کرده. 326 00:39:55,080 --> 00:40:00,113 جومانگ يه جنگ براي نجات پناهندگان داشته. 327 00:40:01,448 --> 00:40:07,911 اين عجيب نيست که او پناهندگان را مي گيره و به سرزمين هنز مي فرسته? 328 00:40:09,111 --> 00:40:13,006 به نظر مي رسه اين موقع اش هست که شاهزاده جومانگ بويه او را ترک کنه. 329 00:40:15,178 --> 00:40:20,012 اون چي کار مي خواد بکنه که پناهندگان را به سرزمين هنز بره? 330 00:40:21,930 --> 00:40:23,173 سو سيو نو. 331 00:40:24,111 --> 00:40:25,154 بله 332 00:40:25,759 --> 00:40:29,615 جومانگ پسر هاي مو سو هست. 333 00:40:30,746 --> 00:40:36,057 سرزمين هنز دشمن هاي مو سو و جومانگ هست. 334 00:40:36,516 --> 00:40:39,618 اون پناهندگان را به هنز نمي فرسته. 335 00:40:41,166 --> 00:40:44,961 اون نقشه ي ديگه اي داره. 336 00:40:53,672 --> 00:41:00,868 اون مي خواد تو جيه رو زندگي کنه, پس با اونا مهربان باش. 337 00:41:03,500 --> 00:41:05,633 من شنيدم که شما مرد قوي هستيد. 338 00:41:05,710 --> 00:41:09,167 بله، من قوي هستم. 339 00:41:09,945 --> 00:41:13,991 محافظين سفر تجاري. 340 00:41:14,303 --> 00:41:19,657 من بهترين را انجام ميدم. 341 00:42:42,655 --> 00:42:44,850 سرورم. 342 00:42:45,111 --> 00:42:47,937 تو مي توني اين کار را براي ما انجام بدي? 343 00:42:49,021 --> 00:42:54,806 سرورم, براي چي ما را به سرزمين هنز به عنوان برده فرستادي? 344 00:43:00,953 --> 00:43:06,738 جنرال هاي مو سو بايد خيلي ناراحت باشه. 345 00:43:08,265 --> 00:43:09,852 خفه شو! 346 00:43:11,933 --> 00:43:13,360 اونا را اي اينجا ببر. 347 00:43:13,452 --> 00:43:14,618 بله 348 00:44:01,790 --> 00:44:04,475 با پناهندگان چي کار مي کني? 349 00:44:04,797 --> 00:44:06,900 جومانگ خيلي خوب انجام مي ده. 350 00:44:07,375 --> 00:44:13,184 منم شنيدم, اما اون خيلي تغيير کرده من فکر مي کردم که آشفته هست. 351 00:44:14,458 --> 00:44:16,346 نگران نباش 352 00:44:16,499 --> 00:44:19,379 اون به من خيلي وفادار هست. 353 00:44:19,768 --> 00:44:22,509 من بهش هيچ شکي ندارم. 354 00:44:23,705 --> 00:44:29,351 اين يه شانسه که من اونو به عنوان يه سفير به سرزمين هنز فرستادم 355 00:44:30,150 --> 00:44:40,576 مردم از اين مشکل به حکمران شکايت کردند اما خوشبختانه اين دقيقا درباره ي جومانگ هست. 356 00:44:40,962 --> 00:44:46,881 شاهزاده جومانگ به عنوان يه حامي براي اعلياحضرت کار مي کنه. 357 00:44:47,894 --> 00:44:51,533 بله، جومانگ به چيزي که مردم ميگن توجهي نمي کنه. 358 00:44:51,564 --> 00:44:54,384 اون سخت براي من کار مي کنه. 359 00:44:55,351 --> 00:44:58,988 تو نيازي نيست زياد درباه اون نگران بشي. 360 00:45:15,816 --> 00:45:18,149 سرورم, جومانگ اينجا هستند. 361 00:45:19,269 --> 00:45:20,573 بيا تو 362 00:45:29,282 --> 00:45:30,402 بشين. 363 00:45:37,775 --> 00:45:41,028 تو نقشه اي داري? 364 00:45:41,888 --> 00:45:42,762 بله 365 00:45:43,330 --> 00:45:44,573 به من بگو. 366 00:45:45,555 --> 00:45:49,346 من بويه او را با پناهندگان ترک مي کنم. 367 00:45:51,138 --> 00:45:53,082 اين ممکنه? 368 00:45:53,594 --> 00:45:55,650 داي سو به من اعتماد کن. 369 00:45:55,819 --> 00:45:57,584 اين کار سختي نيست. 370 00:45:59,026 --> 00:46:01,803 کجا مي ري? 371 00:46:02,985 --> 00:46:05,431 من تصميم دارم. 372 00:46:06,444 --> 00:46:10,991 من جايي را پيدا مي کنم که داي سو دستش به من نرسه. 373 00:46:11,308 --> 00:46:15,892 من يه پايگاه آماده مي کنم و ارتش را آموزش ميدم کخ من به ارتش دال مو ميگم که بتونن با ارتش هنز بجنگند. 374 00:46:21,585 --> 00:46:22,598 سرورم. 375 00:46:24,360 --> 00:46:25,879 به من کمک کن. 376 00:46:31,538 --> 00:46:32,806 مي فهمم. 377 00:46:34,775 --> 00:46:39,409 تو پناهندگان را با اين دليل جمع کردي? 378 00:46:39,594 --> 00:46:40,392 بله 379 00:46:41,984 --> 00:46:45,883 داي سو به من کمک ميکنه تا از ارتش استفاده کنيم . 380 00:46:47,140 --> 00:46:51,737 مادر, آماده هست تا با من بياد. 381 00:46:59,001 --> 00:47:00,244 مشکل چيه? 382 00:47:02,407 --> 00:47:07,252 چطور مي تونم اعلياحضرت را ترک کنم, چه کسي همه چيز را از دست مي ده? 383 00:47:12,218 --> 00:47:13,369 مادر, 384 00:47:15,309 --> 00:47:21,667 اگه اينجا بموني, داي سو ازت محافظت نميکنه. 385 00:47:22,844 --> 00:47:28,398 اگه اينجا بموني, اين براي من سخته که تو را تنها ترک کنم. 386 00:47:51,807 --> 00:47:52,620 بانوي من. 387 00:47:56,716 --> 00:47:57,422 من... 388 00:47:59,877 --> 00:48:01,772 من بويه او را زود ترک مي کنم 389 00:48:08,092 --> 00:48:13,330 من پناهندگان را مي برم و ديگه بر نمي گردم. 390 00:48:13,938 --> 00:48:16,907 اعلياحضرت و مادر مي دونن? 391 00:48:19,268 --> 00:48:20,588 من بهشون گفتم 392 00:48:23,012 --> 00:48:24,992 ما هم زود ترک مي کنيم, 393 00:48:25,222 --> 00:48:28,617 پس تو بايد اماده باشي. 394 00:48:49,155 --> 00:48:49,907 اي آدم عجيب. 395 00:48:50,030 --> 00:48:50,813 يه دقيقه. 396 00:48:52,892 --> 00:48:53,935 حتي. 397 00:49:00,063 --> 00:49:01,444 اين هوشمندانه هست! 398 00:49:04,192 --> 00:49:05,879 من خيلي متاسفم. 399 00:49:10,303 --> 00:49:12,190 تو فريبم دادي. 400 00:49:33,457 --> 00:49:35,271 بايست! 401 00:49:47,780 --> 00:49:49,161 يپبرو. 402 00:50:01,950 --> 00:50:03,029 من مي خوام با تو حرف بزنم. 403 00:50:06,629 --> 00:50:10,048 من چيزي براي گفتن با تو ندارم. 404 00:50:10,327 --> 00:50:11,263 بيا بريم. 405 00:50:13,780 --> 00:50:15,345 اوه يي, ماري. 406 00:50:20,226 --> 00:50:22,068 من به کمکت نياز دارم. 407 00:50:30,967 --> 00:50:36,151 صادقانه, تو مي خواي بويه او را با پناهندگان ترک کني. 408 00:50:37,564 --> 00:50:40,418 من مي دونم تو خيلي ناراحتي. 409 00:50:40,587 --> 00:50:44,236 من ازت نمي خوام اين کار کثيف را بکني. 410 00:50:45,852 --> 00:50:47,033 سرورم. 411 00:50:49,611 --> 00:50:53,371 اگه خيلي ديره , کمکم کن. 412 00:50:53,678 --> 00:50:57,168 بدون مشا, من نمي تون موفق بشم 413 00:50:59,010 --> 00:51:03,521 با حماقتمون, ما نمي تونيم به شما اعتماد کنيم. 414 00:51:04,074 --> 00:51:05,317 متاسفم. 415 00:51:09,333 --> 00:51:11,317 هايپ بو کجاست? 416 00:51:11,635 --> 00:51:15,142 او به جيه رو رفت. 417 00:51:16,622 --> 00:51:20,915 ما وقت زادي نداريم, کسي را بفرست را اونو برگردونه. 418 00:51:21,909 --> 00:51:22,999 بله 419 00:51:30,155 --> 00:51:32,505 براي رفتن آماده اي? 420 00:51:36,738 --> 00:51:40,188 من پناهندگان بيشتري جمع کردم 421 00:51:40,981 --> 00:51:48,937 من به داي سو ميگم پناهندگان را پس ميدم, اما اين دفعه بيرون از بويه او, ما به راه خودمون ميريم. 422 00:51:52,869 --> 00:51:57,087 داي سو براي اين کار جوابگو هستي? 423 00:51:59,022 --> 00:52:03,079 براي اين هدف, من همه چيز را اماده کردم که از من بپرسه. 424 00:52:03,845 --> 00:52:09,200 اون يه من شک نمي کنه, پس اميدوارم که خواسته ي منو بپذيره. 425 00:52:20,094 --> 00:52:20,815 سرورم. 426 00:52:22,810 --> 00:52:27,564 من چيزي دارم که مي خوام دربارش با شما حرف بزنم. 427 00:52:34,427 --> 00:52:36,562 شما درباره ي بانو يو هوا حرف مي زديد? 428 00:52:40,205 --> 00:52:41,202 متاسفم. 429 00:52:42,842 --> 00:52:49,442 مادرم نمي تونه به شما بگه که اون اينجا را ترک کرده. 430 00:52:52,847 --> 00:52:58,408 منو ببخشيد که اينو ازتون پرسيدم. 431 00:53:17,650 --> 00:53:22,085 اونو با خودت ببرو و برو. 432 00:53:54,426 --> 00:53:55,699 منو صدا زديد? 433 00:53:57,295 --> 00:53:58,523 بشين. 434 00:54:06,293 --> 00:54:10,191 سرورم, تو هنوز کامل پيدا نکرديد. 435 00:54:10,421 --> 00:54:12,431 سعي کن زياد نخوري. 436 00:54:16,462 --> 00:54:18,610 من کم خوردم. 437 00:54:18,702 --> 00:54:20,298 به من زياد سخت نگير. 438 00:54:24,400 --> 00:54:25,827 بانوي من. 439 00:54:26,932 --> 00:54:27,883 بله 440 00:54:28,742 --> 00:54:31,384 ما همديگه را ده سال پيش ديدم. 441 00:54:31,750 --> 00:54:33,898 تو راه سختي را پيش گرفتي. 442 00:54:38,859 --> 00:54:47,311 پدرت و همه ي قبيلت کشته شدند. 443 00:54:49,214 --> 00:54:54,174 تو هاي مو سو را بعد از 20 سال ديدي که فکرش هنوز نمرده. 444 00:54:54,405 --> 00:54:58,778 پس تو بايد براي او يه مراسم دفن بگيري. 445 00:55:00,282 --> 00:55:07,076 عليه ملکه و داي سو, اين يه حقارت هست که از جومانگ حفاظت کني. 446 00:55:07,891 --> 00:55:12,045 من مي تونم تصور کنم که چقدر برات دردناکه. 447 00:55:14,229 --> 00:55:15,410 سرورم, 448 00:55:15,829 --> 00:55:18,576 چرا ناگهاني در باره ي اين چيز هاي حرف مي زنيد? 449 00:55:20,126 --> 00:55:29,307 بعد از اين که اين روز ها را تحمل کرديد, حالا وقتش هست که راحت زندگي کني. 450 00:55:30,665 --> 00:55:36,097 من براي تو نمي تونم کاري بکنم. 451 00:55:36,926 --> 00:55:43,271 من براي تو يه سربار خواهم بود. 452 00:55:46,116 --> 00:55:47,651 سرورم. 453 00:55:49,830 --> 00:55:55,694 من هاي مو سو را دور فرستادمُ, او دوست يک عمر من بود 454 00:55:57,147 --> 00:56:01,908 من نمي تونم شما و جومانگ را خوشحال نگه دارم. 455 00:56:03,139 --> 00:56:04,995 منو ببخش 456 00:56:12,470 --> 00:56:17,419 بويه او رابا جومانگ ترک کن. 457 00:56:19,989 --> 00:56:21,294 سرورم. 458 00:56:22,122 --> 00:56:26,757 اگه اينجا بموني, توي خظر ميفتيد. 459 00:56:28,676 --> 00:56:32,880 سرورم, من نمي تونم شما را ترک کنم. 460 00:56:33,770 --> 00:56:38,195 من با شما مي مونم حتي اگه بميرم, من کنار تو مي ميرم. 461 00:56:38,678 --> 00:56:40,059 بانوي من... 462 00:56:40,934 --> 00:56:49,544 جومانگ نمي تونه بويه او را ترک کنه اگه شکا مي خواهيد با اون بريد. 463 00:56:52,164 --> 00:56:58,030 جومانگ يسويا را داره, برادرهاي گرفته شده ي اون, و پناهندگان. 464 00:56:58,290 --> 00:57:01,636 اما اگه شما را ترک کنم, 465 00:57:01,820 --> 00:57:03,891 شما کسي را نداريد. 466 00:57:09,692 --> 00:57:10,751 بانوي من. 467 00:57:37,312 --> 00:57:42,008 من به شما گفتم چيزهاي ديگه اي هست. 468 00:57:42,438 --> 00:57:48,308 بالاخره اون بايد به ما بگه. 469 00:57:49,165 --> 00:57:51,586 من از اون مي رنجم. 470 00:57:51,713 --> 00:57:54,889 درک کن. اين مهم نيست که اونو راز نگه داري. 471 00:57:55,104 --> 00:57:55,840 خب 472 00:57:56,423 --> 00:57:59,707 مو ديوک تو هم برو? 473 00:58:00,091 --> 00:58:01,463 احمق. 474 00:58:01,540 --> 00:58:07,831 البته او هم! 475 00:58:08,598 --> 00:58:10,885 اون کجا گفت مي خواد بره? 476 00:58:11,598 --> 00:58:13,516 او هنوز به ما نگفته. 477 00:58:13,739 --> 00:58:18,376 چرا نگراني? من مطمئنم که او نقشه اي داره. 478 00:58:18,499 --> 00:58:22,642 البته. او هميشه نقشه اي داره. 479 00:58:23,747 --> 00:58:27,368 تو بايد آماده بشي. اون زود ميره. 480 00:58:27,767 --> 00:58:29,256 نگران نباش. 481 00:58:29,743 --> 00:58:33,810 من يه شمشير زن مخفي با خودم ميبرم. 482 00:58:45,454 --> 00:58:50,216 من مي خواستم به پناهگاهي نزديک اينجا برم, 483 00:58:50,302 --> 00:58:54,062 اما اوه يي و ماري به من گفتن که برگردم. 484 00:58:54,154 --> 00:58:56,839 چيز هايي بايد اتفاق افتاده باشه. 485 00:58:58,450 --> 00:59:00,476 از خودت مراقبت کن. 486 00:59:01,858 --> 00:59:03,254 بله 487 00:59:05,633 --> 00:59:11,295 سايانگ, اگه اين معامله ي بزرگي نيست, من سالم برميگردم, پس ماقب باش. 488 00:59:21,770 --> 00:59:23,519 برو کنار. 489 00:59:38,754 --> 00:59:41,278 يه ملاقات با سرپرست ها ذار. 490 00:59:41,608 --> 00:59:43,204 مشکل چيه? 491 00:59:44,053 --> 00:59:49,363 سانگ يانگ از ما خواسته که ماليات را به بويه او بديم. 492 01:00:01,376 --> 01:00:04,353 اونا از ما چي مي خوان که بفرستيم? 493 01:00:04,804 --> 01:00:10,237 200 اسب, 500 طاقهابريشم, حبوبات, و پوست ببر. 494 01:00:10,359 --> 01:00:12,246 اونا حرومزاده اند! 495 01:00:13,627 --> 01:00:17,157 اونا از ما مي خوان که ما منهدم بشيم? 496 01:00:18,050 --> 01:00:22,163 اين براي ما ممکنه که با ايم موقعيت همه ي اونا را آماده کنيم. 497 01:00:25,524 --> 01:00:28,700 او مي دونه که ما نمي تونيم همه ي اونا را جمع کنيم. 498 01:00:29,383 --> 01:00:32,432 او بايد دليل ديگه اي دليل ديگه اي داشته باشه که اون کار را کرد . 499 01:00:32,728 --> 01:00:34,263 او دنبال راهي مي گرده که ما را خراب کنه. 500 01:00:34,892 --> 01:00:37,347 اون يه بهانه مي خواد. 501 01:00:37,546 --> 01:00:43,979 اگه اون موفق نشه, او سعي مي کنه ما را از يه راه ديگه خراب کنه. 502 01:00:47,250 --> 01:00:51,669 به سانگ يان بنويس ما نمي تونيم اون کار را بکنيم. 503 01:00:52,221 --> 01:00:55,655 اين درست نيست که عليه اون عمل کنيم. 504 01:00:56,442 --> 01:01:02,442 اول نشون بده که ما آماده هستيم, بعد ببين اون چي ميگه. 505 01:01:43,778 --> 01:01:50,254 چيزي کهسان يونگ مي خواد اينه که جيه رو با بيريو يکي بشن. 506 01:01:51,783 --> 01:01:56,279 چون ما نمي تونيم اين چيز هاي را آماده کنيم, اون نمي تونه از ما بخواد که با اونا يکي بشيم. 507 01:01:59,901 --> 01:02:05,031 اون تو را هدف مي گيره. 508 01:02:12,013 --> 01:02:16,663 يون چيريونگ و و کار کنانش به جيه رو بر مي گردند. 509 01:02:17,645 --> 01:02:23,677 با اين شانس, من سو سيو نو از مقامش عزل مي کنم. 510 01:02:25,794 --> 01:02:32,696 پسر يون چي ريونگ, چان سو, رئيس خواهد سد. 511 01:02:34,336 --> 01:02:40,029 رئيس, من ازت يه سئوال مي پرسم. 512 01:02:55,327 --> 01:02:56,632 نارو. 513 01:02:57,368 --> 01:02:58,826 بله، سرورم. 514 01:03:02,064 --> 01:03:05,505 تو مي توني جمع کردن پناهندگان را کنار بذاري. 515 01:03:09,341 --> 01:03:10,431 بله 516 01:03:32,400 --> 01:03:34,579 من شنيدم تو سخت کار ميکني. 517 01:03:37,427 --> 01:03:39,437 من فقط دستور اعلياحضرت را انجام مي دم. 518 01:03:39,989 --> 01:03:44,938 پدرم هم خيلي خوشحال ميشه. 519 01:03:49,383 --> 01:03:53,288 يه بار تو جنگيدي براي اينکه پناهندگان را نجاتبدي, 520 01:03:53,410 --> 01:03:57,392 اما و حالا تو داري سهي مي کني که اونا را به سرزمين هنز به عنوان برده بفرستي. 521 01:03:57,469 --> 01:04:00,921 من کنکاوم چي نظر تو را تغيير داده. 522 01:04:03,732 --> 01:04:08,100 اين دستور داسو هست و من هم ازش پيروي مي کنم. اون همش. 523 01:04:20,291 --> 01:04:21,672 هايو چن. 524 01:04:22,869 --> 01:04:23,743 بله 525 01:04:25,078 --> 01:04:28,212 اين منو اذيت مي کنه. 526 01:04:28,715 --> 01:04:31,906 از شاهزاده جومانگ حفاظت کن. 527 01:04:32,520 --> 01:04:33,610 مي فهمم. 528 01:04:41,059 --> 01:04:41,780 سرورم. 529 01:04:42,087 --> 01:04:43,621 خوش امديد 530 01:04:46,782 --> 01:04:50,678 همه ي پناهندگاني که مي تونستيم جمع کرديم 531 01:04:51,215 --> 01:04:52,627 آفرين. 532 01:04:52,719 --> 01:04:56,340 پس ما بايد آماده بسيم که پناهندگان را به شهر هاي ون بفرستيم. 533 01:04:57,246 --> 01:04:58,305 سرورم. 534 01:04:59,604 --> 01:05:00,755 اينو بگو 535 01:05:02,028 --> 01:05:05,328 من مي خاوم اين مشکل زود تمام بشه. 536 01:05:06,632 --> 01:05:10,468 به من دستور ديگه اي بده تا پناهندگان به شهر هاي ون ببرم. 537 01:05:11,834 --> 01:05:14,366 تو سخت کار کردي. 538 01:05:14,550 --> 01:05:17,788 من مي تونم اون کار را به نارو بدم و تو مي توني استراحت کني. 539 01:05:19,169 --> 01:05:25,933 اين خوبهُ. من شروع کردم و خودم هم مي خوام تمامش کنم. من مي خوام وفادارى ام را به شما نشون بدم 540 01:05:29,721 --> 01:05:33,235 اگه اون چيزي هست که تو مي خواي, برو و اون کار را بکن. 541 01:05:34,754 --> 01:05:36,212 بله، سرورم.